شیوه های بروز و یا اجرای قدرت ایرانی نیز توجه کردنی است. قدرت در نظر ایرانی (چه قدرت دارنده و چه قدرت شونده) بیشتر یعنی یورش بردن، تهدید و تحدید کردن، پرخاشگری و تندی نمودن، مچ گیری و عیب جویی، و خلاصه هر آنچه که در طرف مقابل ترس (و نه احترام)، سرشکستگی (و نه تشخیص جایگاه در سیستم)، بندگی (و نه مدیر پذیری) و فرمانبری بی چون و چرا (و نه کارآمدی نوآروانه) ایجاد کند. به سخن دیگر، چون فهم ما از کارکرد قدرت تقابل و شکست دادن دیگری است روش های اجرایی ما نیز بیشتر به منکوب و سرکوب و حذف کردن میل می کند. باز به کلام دیگر، در فهم ایرانی در اجرای قدرت همیشه باید یک برنده وجود داشته باشد و امکان یک بازی دو سر برد برای ایرانی متصور نیست. این فهم از قدرت چنان قوی است که کلا امکان هر نوع گفت و گو برای بهتر استفاده کردن از قدرت را گرفته است. به روایت عامیانه ی تر چون با زور (قدرت) نمی شود و نباید گفت و گو کرد تنها زمانی زیر بار زور می رویم که زور پر زور باشد! یعنی باز همان بازی «یا همه یا هیچ».
ایرانی گویا چندان تمایل ندارد قدرت را در قامت لطف، سیاست ورزی، تدبیرو مدیریت بفهمد. شاخ و شانه کشیدن و باد پهلوانی به رگ های غیرت آوردن نمونه های غالب قدرت ورزی ماست. تمایل به تحمیل قدرت (و نه استقبال داوطلبانه از آن) چندان قوی است که حتی خیرخواهی هایمان را نیز می خواهیم با زور سرنیزه اعمال کنیم و افراد را با شکنجه به بهشت بفرستیم. اشتباه جانبی دیگری که گریبان ما را گرفته این است که چون گمان می کنیم قدرت حتما باید خشن و تند و درگیرانه باشد هر کس که قدرت را نرم و کند و سازگارانه به کار گیرد او را مکار و حیله گر و ناصادق می نامیم. یعنی ما خشونت را تنها راه صادقانه اجرا کردن قدرت می دانیم!
البته یک عامل دیگر نیز در فهم تند ما از اجرای قدرت نقش دارد و آن ناشکیبا بودن ایرانی هاست. هر آنچه که باید انجام شود در نگاه ایرانی باید با سرعت انجام شود. تعجیل در اجرای قدرت، قدرت را لاجرم به تندی کردن و دوری از آینده نگری و برنامه ریزی کافی وادار می کند. دست آخر اینکه تا زمانی که مردم ایران شیفته ی قدرت قیصری، هیتلری، و تزاری باشند و ذائقه ای برای قدرت نهرویی و نلسون ماندلایی نداشته باشند بعید است بشود راه برون شد کم آسیب و کامیابی آوری برای مشکلات در هم تنیده امان پیدا کنیم.
لینک های مرتبط: یک ، دو، سه
البته یک عامل دیگر نیز در فهم تند ما از اجرای قدرت نقش دارد و آن ناشکیبا بودن ایرانی هاست. هر آنچه که باید انجام شود در نگاه ایرانی باید با سرعت انجام شود. تعجیل در اجرای قدرت، قدرت را لاجرم به تندی کردن و دوری از آینده نگری و برنامه ریزی کافی وادار می کند. دست آخر اینکه تا زمانی که مردم ایران شیفته ی قدرت قیصری، هیتلری، و تزاری باشند و ذائقه ای برای قدرت نهرویی و نلسون ماندلایی نداشته باشند بعید است بشود راه برون شد کم آسیب و کامیابی آوری برای مشکلات در هم تنیده امان پیدا کنیم.
لینک های مرتبط: یک ، دو، سه
1 comments:
ناشناس
گفت...
آن ناشکیبا بودن ایرانی هاست...
عرفان جان سلام. راستش منم باهات موافقم. ما ایرانی ها خیلی ناشکیبا هستیم. یه حس پرخاشگری نهفته در بین بعضی از ایرانیها است که من اونو به خوبی حس کردم.
در ضمن من صمیمانه میخواهم که برگردی بالاترین که بدون تو هیچ لطفی نداره
-------------------------------
حرف حساب: سلام بر تینای همیشه عزیز. خوبی؟ من همیشه اظهار لطف هایت قدر می دانم. مهربانی ات را همه می شناسند. سرفراز باشی همیشه. ارادت و ادب تقدیم می شود :»)
tina | 03.06.09 - 5:23 am | #
خلاصه ، کارار و متین نوشته اید. سبک مناسبی برای دنیای مجازی برگزیده اید. به راه خود ایمان داشته باشید. مهدی
-------------------------
حرف حساب: نظر خوبتان را قدر می دانم. سپاس
مهدی | 03.06.09 - 6:20 am | #
ارسال یک نظر