header-photo

قدرت و ایرانی بودن

یادداشت های دنباله دار و کوتاهی خواهم داشت  در باره ی فهم ایرانیان از قدرت و شیوه ی رابطه برقرار کردنشان با آن. به مقتضای خاصیت وبلاگی هر بار به صورت مختصر و گذرا به مقوله ای اشاره خواهم کرد.  گمانم بازتر شدن مسایل مربوط به قدرت کمکمان خواهد کرد در باز تعریف و شناخت از خویش شفاف تر شویم. چند نکته:

اول:  به دنبال نظم خاصی نیستم ولی امیدوارم دسته بندی هایم سامان داشته باشند. مثلا برخی از نوشته های به منابع قدرت (حکومت، دین، پول، تبار ...) و برخی به تعامل با قدرت (تقابل، همسازی، ناسازی، تمکین، ...) و برخی به شکل های قدرت (جمعی، فردی، حقیقی، حقوقی، فیزیکی، رواشناختی، توهمی، ...) برخی به سامانه های قدرت (دیوانی، نظامی، فامیلی، بین المللی، محلی، قبیله ای، ... ) برخی به فهم ما از قدرت (منفور، خوب، استبدادی، لازم و ...) و ... مربوط خواهد بود.

دوم: این نوشته ها قرار است ورودی باشد برای آن که دیگران نیز با نگاهی چالشی و یا توسعه دهنده به آن ها بپردازند. به عبارتی گرچه به این نوشته ها به چشم یک مطالعه ی منبع دار علمی نگاه نمی کنم ولی امیدوارم باعث چنین مطالعاتی بشود. نتیجه گیری هایم شخصی و شاید نادرست باشد ولی  امیدوارم اشتباهاتم توجه دیگران را به پیدا کردن و گفتن درست ها جلب کند.

سوم: گرچه امکان دارد در نوشته ها از منابع قدیمی تر (بیشتر ادبی) استفاده کنم  ولی عمده ی مشاهدات و نتیجه گیری هایم مربوط به روزگار خودمان است.

چهارم: می دانم که تعمیم های ناآزمودنی همیشه محل چالش ا ند ولی چون به هر حال از پیش فرض ها گریزی نیست هر گاه گزاره ای تعمیمی بکار می برم (مثلا: قدرت از نظر ایرانیان منفور است) آگاهم که شاید آن گزاره درست نباشد ولی من نوشته ام را بر فرض درستی آن پیش می برم و نه با ادعای درستی آن.
Blog Widget by LinkWithin