header-photo

مبارزه ی بی خشونت یک "مبارزه" است و هدفش شکست دادن حریف است و نه تسلیم شدن



تاکید بر مبارزه ی بی خشونت به معنی تسلیم در برابر ستمگری و ناجوانمردی نیست. مبارزه ی بی خشونت همانطور که از نامش پیداست یک «مبارزه» است و هدفش شکست دادن حریف است و نه شکست خوردن. اگر این نکته برای همگان جا بیافتد آن گاه با راحتی خاطر و با اطمینان به نفس بیشتر خواهند کوشید از شیوه های مبارزه ی بدون خشونت استفاده کنند. کسی که از شیوه های مبارزه ی بی خشونت استفاده می کند باید همیشه به یاد داشته باشد که در حال مبارزه است و نباید ذره ای در اراده و امیدش به پیروزی خللی وارد شود.

مبارزه ی بی خشونت به معنی خلع سلاح کردن کردن دشمن مسلح است. به معنی بی اثر کردن آن چه او آن را قدرت می پندارد و تنها ویژگی برتری اوست. مثلا من مطمئنم که پول انداختن دانشجویان در برابر نیروهای گاردی تاثیری بسیار قوی در تاثیر بر وجدان گروهی از آن ها داشته است. سبزها باید بکوشند تا می توانند شیوه های جذب نیروهای شستشوی مغزی داده شده را بیابند.

مبارزه ی بی خشونت زمینه ی شستشوی مغزی و جذب نیروی جدید برای کودتاچیان را نیز از بین می برد. همچنین اگر سبزها نیروی متمرکز شده ای را متوجه نافرمانی های مدنی (ترافیک سبز، خاموشی سبز، اعتصاب، اختلال در تولید کودتاچیان، تحریم، و ...) و جذب نیروهای بلاتکلیف و یا سرخورده بکنند حتما صبح پیروزی نزدیک تر خواهد شد.

در زیر چند شیوه ی واکنش مسالمت آمیز به خشونت تقدیم می شود
بر گرفته از ترجمه کاربر بالاترین (اینجا)

عدم خشونت مبتنی بر ارتباط است:
۱. هدف شما باید منطقی باشد. شما باید به اینکه منصف هستید اعتقاد داشته باشید و درضمن باید بتوانید این را به حریفتان منتقل کنید.
۲. تا جای ممکن به چشم طرف نگاه کنید و تماس دو چشم را حفظ کنید.
۳. حرکات ناگهانی انجام ندهید. آرام حرکت کنید. هرگاه مقدور است، قبل از اینکه کاری بکنید به حریفتان بگویید قصد دارید چه کنید. هیچ چیز تهدید‌آمیز، بحران‌زا و یا خصمانه نگویید.
۴. از به زبان آوردن نکات واضح و بدیهی خجالت نکشید. خیلی ساده بگویید: "تو داری سرم داد می‌زنی"، یا ‌"دستم را شکستی!" [در اصل "دستم را درد آوردی" است ولی فکر کنم شکستی بیشتر بدرد کاربرد در ایران بخورد!].
۵.  کسی که در روند انجام عمل خشن است انتظارات و پیش‌‌داوری‌های زیادی در مورد اینکه حریفش چگونه رفتار خواهد کرد دارد. اگر بتوانید خلاف این انتظارات رفتار کنید، به طرزی غیر تهدید‌گر شما می‌توانید جریان امور را که قرار بود به عمل خشونت آمیز ختم شود را متوقف کنید.
۶. سعی کنید که با قسمتِ خوب شخصیت حریفتان دوست شوید! حتی وحشی‌ترین و عقده‌ای‌ترین افراد بین ما هم لااقل جرقه‌ای از انسانیت در وجود دارند که فرد موردِ هجوم می‌تواند آن را پیدا کند و با آن ارتباط برقرار کند.
۷. در مقابل خشونت فیزیکی قفل نکنید! شما باید بسته موقعیت تصمیم درست بگیرید. بهترین قاعده این است که به محکم‌ترین شکل مقاومت کنید تا جایی که منجر به بالا رفتن خشم و خشونت نشود. 

۸. حریف را به حرف زدن وادارید و به آنچه می‌گوید گوش دهید. او را تشویق کنید در مورد آنچه اعتقاد دارد، آنچه از آن می ترسد یا آرزو می کند صحبت کند. با او جدل نکنید، ولی در ضمن این احساس را ندهید که با سخنان بی‌رحمانه و غیراخلاقی‌(اش) موافقید. گوش کردن از آنچه می‌گویید مهم‌تر است -- سعی کنید طرف را به حرف زدن در آورید و خونسردی خود را حفظ کنید.
حالا شاید این‌ها خیلی برای مورد ایران معصومانه به نظر برسه. ولی قطعا می‌شه این‌ها رو به تناسب وضع در ایران تغییر داد و به‌قول حکومتیان «بومی‌سازی» کرد! یا موارد دیگری به آنها افزود.


رسانه شماییـــــــــــــــــــــــد لطفا این نوشته را برای دیگران هم بفرستید
«حرف حساب» ف.ی.ل.ت.ر است از دیگران بخواهید از  اینجـــا  مشترک شوند. با سپاس
Blog Widget by LinkWithin