جنبش آزادی خواهی سبز ایران می خواهد راه نوینی برای ایرانی بودن و جهانی بودن بیابد و می خواهد به مدد آموزه های اوستایی گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک، الگوی حکومتی مداراگر و انسانی کورش وار، ذخیره های دینی، ادبی، علمی، سیاسی، و آزادی خواهی سده ها پیشین، و درس هایی که از احساساتی گری های پنجاه و هفتی و بی لیاقتی ها و کلاه برداری های دینی بعد از آن گرفته است نقشه ی راه جدیدی برای ایرانی بودن فراهم کند.
در این نقشه اولین هدف تمامیت سرزمینی ایران است با تمام رنگ های نژادی و تنوع های عقیدتی. در این نقشه هیچ کس ایرانی تر، خودی تر، محق تر، و انسان تر از دیگری نیست. در ایران سبز احترام به انسان ها روش زندگی امان خواهد شد با هر عقیده ای که باشیم. تحقیر و جوک گفتن برای قومیت ها حتی اگر باعث آزار و تفرقه نشود ( که حتما می شود) باعث می شود که جوک گوینده توهمی از خودبرتر بینی داشته باشد که این زهر قاتل برای برقراری ارتباط احترام آمیز با دیگران است. گفتنی های منطقی و اخلاقی زیادند ولی بیاییم با افتخار به بزرگ مردان راه سبز امید و پرچم داران حق خواهی امان رییس جمهور هنرمند و نجیب میرحسین موسوی و مهدی کروبی دلیر و نیز بانوی اول ایران، زهرا رهنورد، این زن هنرمند، روشن فکر و فرهیخته که از تبار شجاعان و استوارقامتان ترک و راسخان و راست گویان لر هستند طرحی نو در اندازیم و بساط جوک گویی های قومیتی را برای همیشه از فرهنگمان (نه فقط از زبانمان که از دلمان) برچینیم و احترام به انسان ها را روش سبز ایرانمان قرار دهیم.
لینک دانلود موسیقی وطنم
دوستان دیگر وبلاگ نویس را هم دعوت می کنم در این باره از زبان خود بنویسند که خوب را تکرار لذت بخش است.
لینک دانلود موسیقی وطنم
دوستان دیگر وبلاگ نویس را هم دعوت می کنم در این باره از زبان خود بنویسند که خوب را تکرار لذت بخش است.
*به بهانه ی این نوشته
دکتر شریعتی: در مملکتی که فقط دولت حق حرف زدن دارد هیچ حرفی را باور نکنید
اگر نوشته و یا خبری دارید «حرف حساب» آمادگی انتشار آن را دارد.
«حرف حساب» ف.ی.ل.ت.ر است لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانید و یا از آن ها بخواهند از اینجـــا مشترک شوند. با سپاس
«حرف حساب» ف.ی.ل.ت.ر است لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانید و یا از آن ها بخواهند از اینجـــا مشترک شوند. با سپاس
6 comments:
ناشناس
گفت...
shoma goftid ma ham bawar krdim.
hamin emroz ham hanoz ba eftxar migid bachehai sepah bodand ke jan bar kaf nahadand raftand kurdstan u qarb.
be nazar man brid awal rastgoii u ye 100 sali tamrin konid.shayad taqia bashad wa shayad xodaa
be qol xodetoon farsahai ba farhang u ba klas on mamaro loo loo bord.
y.z | 10.22.09 - 8:10 pm | #
آخه چی بگم به شما؟تا حرف یزنیم میگن تجزیه طلب.آقا یا خانم محترم ،احترام به اقوام به این نیست که براشون جوکهای توهین آمیز نگید،او که نشان از بی ادبی و بی فرهنگی و بلاهته.احترام به اقوام یعنی اجازه بدین به زبان مادریشان تحصیل کنند،با فرهنگ بومیشان زندگی کنند.هویت و فرهنگشان را به رسمیت بشناسند. کشورهایی که با نظام فدرل اداره میشوند چه مشکلی دارند که شما میترسید؟پس اون همه ادعای فرهنگ و تمدن باستان که شعارش را میدهید و هر روز منشور حقوق بشر کورش را علم میکنید برای چیست؟؟؟
hamoon | 10.22.09 - 8:21 pm | #
حرف شما کاملا درست است. من هم با شما همراه هستم. ولی حرفهایی دارم که اگر به خواستهی عنوان شده در نوشته شما لطمه میزند، خواهش میکنم منتشر نکنید.
شوربختانه برخی از هم میهنان ما تحت تاثیر القائات و دروغهای تجزیه طلبان یا ناراضیان قرار گرفتهاند. منظورم ناراضیان از زندگی در ایران (منظور ایران است و نه نظام) و مثلا داشتن جایی مثل ترکیه و امارات در ایران که عبارت خواهد بود از عربستان به جای خوزستان و ملحق شدن به جمهوری آذربایجان. اینها البته انواع مختلف دارند که در حالت حاد ترکیه پرست و پانترک هستند، برخی هم تحت تاثیر دروغها و تزریقات پانترکان قرار گرفتهاند و فقط خواستههای کوچک یا بزرگی را عنوان میکنند.
چیزهایی که در این میان مغفول میماند از این جمله است. پانترکان مثلا سعی دارند این واقعیتهای تاریخی و عینی را پنهان کرده، آنچه که میخواهند را بزرگ کنند.
علی | 10.23.09 - 2:40 am | #
ناشناس
گفت...
ادعای حکومت فدرال که در بالا عنوان شده گرچه چیز ماهیتا بدی نیست ولی ایران سوییس نبوده که حالا بخواهد فدرالیسم را روش احقاق حقوق یا نگهداری تمامیت ارضی خود کند. پیش از پدید آمدن موضوعات خلقی توسط کمونیستها مردم ایران با زبان محلی خود صحبت میکردهاند و زبان فارسی زبان رسمی بوده و همه ایرانیان از هر قومی تا نزدیک به صد در صد به این زبان مینوشتهاند و هیچ کس هم احساس زیر پا گذاشتن حقوق خود را نداشته است. حال از خود بپرسید که چرا در قرن حاضر این پدیده بوجود آمده است.
موضوع این است که اگر به رههایی مثل فدرالیسم پا بگذاریم، نهایت کار جز تجزیه ایران نیست. پانترکان هم این را میدانند. میدانید پس از فدرالیسم چه میآید؟ حق تعیین سرنوشت. در دنیا حقوق زیادی زیر پا گذاشته میشود. موضوع این است که چرا حالا ایران باید حتی و در نهایت حق تعیین سرنوشت را بدهد؟ چرا ترکیه نه؟ چرا جمهوری آذربایجان ووووو نه؟ موضوع این است که جنگ جنگ قدرت است، هر که پیروز شد میبرد و هنوز حقوق را زیر پا میگذارد و هر که شکست خود کلاهش پس معرکه است.
حق تعیین سرنوشت یک حق انسانی است، مثلا میدانید که مناطق فارسی زبان سیستان و خراسان جنوبی بر خلاف آذربایجان جز محرومترین مناطق کشور ماست. حال فرض کنید که آنها بخواهند از ما جدا شده به ژاپن بپیوندند. از لحاظ انسانی آیا ما حق جلوگیری از آنها را داریم؟ خیر.
میبینید که موضوع به کجا ره میبرد اگر سیاست درستی نداشته باشیم و علاوه بر احقاق حقهای امروزین ضایع شده ، که درست است، بهانههای تازه بدست تجزیه طلبان بدهیم.
علی | 10.23.09 - 2:57 am | #
از خدمان بپرسیم که آیا موضوع جوک و بی احترامی است؟ خیر. جوک را که همه اقوام برای هم میگویند. مثلا کرد و گیلانی برای ترک (آذری) جوک میگوید. حال از خود بپرسید که پس چرا پانترکها و امثالهم فقط به فارسی زبانان بند کردهاند؟ اگر موضوع جوک است پس چرا کرد تجزیه طلب هم داریم؟ برای کردها نه تنها جوک گفته نمیشود بلکه تنها به مردی شهرهاند. آیا موضوع فقر و محرومیت است؟ خیر. اگر اینطور بود آذربایجانیان که از ثروتمنترین و آذربایجان از غنیترین و جز صنعتی ترین مناطق ایران است. و در مقابل مناطق کاملا فارسی زبان سیستان و خراسان جنوبی و عموما فارسی زبان هرمزگان و نیمه فارسی زبان بوشهر (که همه هم فرهنگهای متفاوت دارند) هیچ اثری از آثار تجزیه طلبی ندارند. پس موضوع چیست؟ موضوع زبان است. فقط زبان. چون زبان متفاوت است میخواهد جدا شود. بقیه بهانه است.
لطفا توجه کنید که با نوشته شما هیچ مخالفتی ندارم، حقوق زبانی هم انشالله با آمدن سبزها بیشتر میسر میگردد. ولی میخواهم بگویم که چیزهای دیگری نگوییم و به جهتهایی نرویم که آب به آسیاب تجزیه طلبان بریزد. مثلا هم حرف شما را بزنیم و هم این واقعیتها را بگوییم تا مردم به اشتباه نیفتند:
علی | 10.23.09 - 3:06 am | #
از کتاب «تولد ترکیهی مدرن، ارتش عثمانی و حرکت بسوی جنگ جهانی اول»
The Birth Of Modern Turkey: The Ottoman Military And The March To World War I, I.B.Tauris, 2005, page 50.
صفحهی ۵۰
مولف: هاندان نظیر آکمش
One consequence was to reinforce these officers sense of their Turkish nationality, and a sense of national grievance arising out of the contrast between the non-Muslim communities, with their prosperous, European-educated elites, and "the poor Turks [who] inherited from the Ottoman Empire nothing but a broken sword and an old-fashioned plough." Unlike the non-Muslim and non-Turkish communities, they noted with some bitterness, the Turks did not even have a proper sense of their own national identity, and used to make fun of each other, calling themselves "donkey Turk"
".... ترکها، حتی آنطور که باید، نسبت به هویت ملی خود ادراکی نداشتند، یکدیگر را مسخره میکردند و خودشان را ترک خر صدا میزدند."
علی | 10.23.09 - 3:07 am | #
ناشناس
گفت...
نوشته مصوری که در یکی از نشریههای «ایران» چاپ شد تماما به فارسی بود و سوسک تماما به فارسی حرف میزد. تنها یک کلمه در آن میان بود که از ترکی وارد زبان فارسی شده بود: « نمنه» که در فارسی معنی « چی! » میدهد. مانند بسیاری واژههای ترکی دیگر که از قدیم و در دوران جدید وارد زبان فارسی شده است. این مثل آن است که بنده از زبان یک سوسک بگویم: «قرمساق» (با عرض پوزش). این، ترکی حرف زدن نیست. دولت نشریه را بیهوده بست، و با خطای بزرگی کاریکاتوریست را توبیخ نمود. در واقع دولت بر بهانههای بیهوده برای تجزیه طلبی صحه گذاشت. اینها از « نمنه » ناراحت نبودند، اهداف دیگری پشت قضیه بود، « نمنه » فقط یک توجیه و وسیله شد برای ابراز احساساتی که منشا آنها توسط تجزیه طلبان از مدتها پیش تولید شده بود.
دولت با قبول تلویحی موضوع ضربه بزرگی به ایران زد. دست کم آن تصویرها هیچ اهانتی در خود نداشت.
برای پی بردن به واقعیت باید وقت گذاشت. همه میتوانند به نوشتهها، دلایل و اسناد این صفحات را کنترل کنند:
http://en.wikipedia.org/wiki/ Ira...oon_controversy
http://en.wikipedia.org/wiki/ Tal...oon_controversy
ولی آیا دنبال حقیقت هستیم یا میخواهیم به هر بهانه اهداف خود را جلو ببریم؟ بنده به شما میگویم. دومی درست است.
علی | 10.23.09 - 3:12 am | #
۱- در رومانی برای مردم منطقه والچیا جک میگویند. مردم والچیا خود رومانیایی زبان هستند. ولی آیا تا بحال شنیده اید که والچیها «هارای هارای من والچیم» بگویند؟!
۲- در آلمان برای مونیخیهای آلمانی ِ همزبانشان جک میگویند.
۳-جکها برای اقوام دیگر در هند معمول است. مثلا جکهای «سردارجی» که به سیکها میگویند. خیلی از این جکها را خود سیکها میسازند. در هند، برای مردم استان بیهار جک میگویند.
۴-در ایران برای اصفهانیها، قزوینیها و لرها (که زبانشان را با کمی تخفیف میتوان فارسی نامید) جک میگویند ولی برای شیرازیها و کردها نمیگویند، حال که چه؟! حتی خود لرها برای خود جک میگویند. در صدا و سیما بارها لهجههای فارسی مسخره شده است و افراد دیوانه، بدبخت و مسخره یا دهاتی دارای لهجه فارسی هستند، در حالی که افراد متشخص، فارسی ِ تهرانی حرف میزنند. آیا این اهانت به فارسی زبانهای شهرستانی که لهجه دارند نیست ؟!
۵- جکهایی در آفریقای جنوبی معروف است، به نام Jan van der Merwe، این جکها برای افریکانهای اروپایی تبار آن کشور گفته میشود.
۶-در خراسان برای خود خراسانیها جک میگویند.
۷-در ایران و بویژه در جنوب برای آبادانیها جک میگویند و منظورشان عرب زبانان نیست.
۸-در بریتانیا برای ایرلندیها جک میگویند. (توجه کنید که نه فقط انگیسیها، بلکه اسکاتلندیها و ... هم برای آنها جک میگویند)
۹- اسکاتلندیها برای تحقیر انگلیسیها میگویند: Sassenach.
۱۰- در آمریکا به کیجونهای فرانسوی تبار، Coonass میگفتهاند.
۱۱- در آذربایجان ِ ایران برای تاتها حرفهای تحقیرآمیز میزنند.
۱۲-در تبریز برای مردم کلیبر و اطراف اهر جک میگویند.
۱۳-در کانادا لهجه افراد مایه شوخی و جک است.
۱۴- در انگلیسی میگویند: Pardon my French یعنی «سخن بی ادبانه یا خشن مرا ببخش».
۱۵-در غرب به پاکستانیها Paki و به ژاپنیها Jap میگویند، که بی ادبانه است.
۱۶- در غرب، تمام مردم خاورمیانه را با لفظ Middle Easterner، در صورت مورد، تحقیر میکنند. یا میگویند: Camel Jockey، Tow
علی | 10.23.09 - 3:15 am | #
ناشناس
گفت...
مولوی (مثنوی معنوی، دفتر دوم)
آن غزان ترک خونریز آمدند / بهر یغما بر دهی ناگه زدند
دو کس از اعیان آن ده یافتند / در هلاک آن یکی بشتافتند
دست بستندش که قربانش کنند / گفت ای شاهان و ارکان بلند
در چه مرگم چرا میافکنید / از چه آخر تشنهی خون منید
چیست حکمت چه غرض در کشتنم / چون چنین درویشم و عریانتنم
گفت تا هیبت برین یارت زند / تا بترسد او و زر پیدا کند
گفت آخر او ز من مسکینترست / گفت قاصد کرده است او را زرست
گفت چون وهمست ما هر دو یکیم / در مقام احتمال و در شکیم
خود ورا بکشید اول ای شهان / تا بترسم من دهم زر را نشان
پس کرمهای الهی بین که ما / آمدیم آخر زمان در انتها
آخرین قرنها پیش از قرون / در حدیثست آخرون السابقون
تا هلاک قوم نوح و قوم هود / عارض رحمت بجان ما نمود
کشت ایشان را که ما ترسیم ازو / ور خود این بر عکس کردی وای تو
---------------------------------
نمونه ای از سفارش مادر ایرانی به فرزندش در مورد ترکها
خاقانی اهل شروان (دیوان اشعار)
شروان نام واقعی بخشی از جمهوری است که اسم خود را با شامورتیبازی و پدر سوختگی آذربایجان گذاشته:
آشنای دل بیگانه شدی / آب و نان از در بیگانه مخور
مادر روزی ار افگانه فکند / غم مبر انده افگانه مخور
آز چون نیست در سفله مزن / موی چون نیست غم شانه مخور
همچنین در پی یاران میباش / یار یارا زن و بهنانه مخور
گفتی ار من به معسکر برسم / نان ترکان خورم آن خانه مخور
نان ترکان مخور و بر سر خوان / به ادب نان خور و ترکانه مخور
----
میدانید خاقانی اهل کجاست؟ او اصلا در مرزهای کنونی ایران زاده و زندگی نگرده است. او اهل روستایی در نزدیکی شهر شماخی در غرب باکو پایتخت جمهوری آذربایجان بوده است. توجه کنید که ایرانیها با این شعرها بزرگ شده بودهاند. حالا این شعرها سانسور است ولی اثرات طبعی آنها در ضمیرشان باقی مانده است. دوستان بفرمایند که چه کنیم؟
آذربایجانی داریم که اینها را میداند و میفهمد و ایران دوست است، در مقابل تجزیه طلبان یا گول خورد
علی | 10.23.09 - 3:44 am | #
تالشها مثلی دارند که میگوید:
ترکی تمام شد
یعنی، جای بحث نمانده.
میبینید که یک قوم دیگر ایرانی چگونه در مورد ترکها فکر میکند. فارسی زبان هم نیست. هویتش و زبانش هم چه در ایران و چه به خصوص در جمهوری آذربایجان مورد تهدید چیزی به نام ترک قرار گرفته است.
جمهوری آذربایجان طی سالها اکثر فارسی زبانان آنجا (تاتها) و تعداد زیادی از تالشها را اسیمیله کرده است.
حالا چه کنیم؟ تحت عبارت درست و قشنگ حق تعیین سرنوشت بخشی از کشور خود را به رای گیری بگذاریم و همانها را که منفصل کردن آذربایجان را میخواهند آزاد بکذاریم تا آخرین کورسوی هویت ایرانی را در جمهوری آذربایجان محو کنند؟
آیا ما فقط باید حقوق را حفظ کنیم؟ موضوع پانترکها و این مسائلی که شما اکنون میگویید از زمان خاتمی و با همت وی که آزادی کمی را آورد، پرو بال گرفت. اصلاحطلبان نباید این موضوع را شوخی بگیرند و راه را برای هر مانوری از طرف تجزیه طلبان باز کنند.
(توضیح: من خودم سبز هستم)
علی | 10.23.09 - 3:52 am | #
شيخالرئيس ابن سينا در آخر الهيات كتاب شفا با ذكر جمله «المدينهالفاضله” مينويسد:
«و انه لابد من ناس يخدمون الناس، فيجب ان يكون هؤلا يجبرون علي خدمه اهل المدينه الفاضله، و كذلك من كان من الناس بعيداً عن تلقي الفاضيله فهم عبيد بالطبع، نثل الترك والزنج، و بالجمله الذين نشأوا في غير اقاليم الشريفه التي اكثر احوالها ان ينشأفيها حسنه الامزجه صحيحه القرايح و العقول».
ابن سينا ميخواهد بگويد تركان و زنگيان آن عصر كه طبعاً عبيد و بنده بشمار ميرفتند و كساني كه در سرزمينهاي ناسازگار كه پرورنده قريحه صحيح و عقول سليم نيست، زندگي ميكنند از فضيلت دورند و مجبور به خدمت اهل مدينه فاضله ميباشند.
علی | 10.23.09 - 3:58 am | #
ناشناس
گفت...
عبدالرحمان جامی:
این شنيدستي که ترکي وصف جنت چون شنيد
گفت با واعظ که انجا غارت و تاراج هست ؟
گفت ني ، گفتا بدتر باشد ز دوزخ ان بهشت
کاندرو کوته بود از غارت و تاراج دست
---------------
گر شماخی شد خراب از ترکمانان غم مخور / مکه هم گشت از جفای لشکر مشرک خراب
گر ز راه آن ددان دوری گزیدی عیب نیست / آدمی باید که خود را دور دارد از کلاب
از سگ دیوانهی کف کرده باید احتراز / بد بود گر دامنی آلوده سازد از لعاب ...
ماندهام در قید دربند و دلم باکوی تست / هستم از سوز شماخی با دل ریش کباب
-------------
دربند و باکو اشاره به شهرهای ایرانی نشین سابق است که حالا با افهای خائن پر شده!! این نظر ایرانیهایی چون بدر شروانی در مورد ترکان قدیم بود.
قطران تبريزی:
زمانی تازش ايشان به شروان اندرون بودی / زمانـــی حملـــه ايشان بــــه اذربايگــــان انــدر
نبود از تازش ايشان کسی بر چيز خود ايمن / نبود از حمله ايشان کسی بر مال خود سرور
شده چون خانه زنبور با غم از ترکان / همی خلند به فرمان ما چو زنبورم
قطران تبريزی:
گر نبودی آفت ترکان به گيتی در پديد / بستدی گيتی همه چون خسروان باستان
قطران تبریزی:
اگر چه داد ايران را بلای ترک ويرانی/ شود از عدلش ابادان چون يزدانش کند ياری
فطران تبریزی:
کمــــر بستند بهــــر کيــن شه ترکان پيکاری / همـــه يکـرو به خونخواری همه يکدل به جراری
يکی ترکان مسعودی به قصد خيل مسعودان / نهاده تن به کين کاری و دل داده به خونخواری
....
چــه ارزد غـدر با دولت، چه ارزد مکـر با دانش / اگـرچـه کــــار ترکان هست غــداری و مکــاری
ترا خيلي و رهياي شاه بسيارند من دانم / رهي را كي كم از قلاش و خيلي كمتر از تركان
همشه عزم ايشان بوده بر تاراج بر كشتن / چو باشد عزمشان آنگونه باشد حالشان اينسان
نظامی:
ترکی صفتی وفای ما نیست / ترکانه سخن سزای ما نیست
ترکی صفتی یعنی بی وفایی
ترکانه سخن یعنی حرف پست
سنایی:
مینبینید آن سفیهانی که ترکی کردهاند / همچو چشم تنگ ترکان گور
علی | 10.23.09 - 4:07 am | #
چون پیامها زیاد بود. گاهی در ارسال اشکا پیش میآمد و ممکن است بریده و با فرمت بد باشد.
یااگر توضیحاتم واضح نبود لطفا بگویید تا بیشتر بگویم.
در ضمن با عجله نوشتم. اگر سو تفاهمی یا اشتباهی کردهام بگویید تا توضیح دهم یا پوزش بخواهم.
علی | 10.23.09 - 4:27 am | #
ظاهرا سرویس کامنتگذاری اشکال دارد یا خوب نیست، چون نیمی از آنچه را که نوشته بودم را نیاورد. گویا محدودیت دارد ولی خوب اخطار نمیدهد. دیگر یادم نیست دقیقا چه نوشته بودم و وقت ندارم دوباره بنویسم. در ضمن بخشی از آنچه آمد جمع آوری از دیگران است که اجازه نشر آزاد دادهاند. از جمله لیست جوکها که فقط ادامه آنرا اینجا میآورم.
علی | 10.23.09 - 10:57 pm | #
ناشناس
گفت...
بخش زیادی از شعرها هم نیامد که صرف نظر میکنم:
۱۷- در اروپا حتی خود مردم اروپا هم از برخی لحاظها درجه بندی دارند. مثل یک لهستانی خانه خود را به یک ژاپنی و انگلیسی بهتر اجاره میدهد تا به یک ایتالیایی.
۱۸-اگر سیاه یا قهوهای پوستی بخواهد یک سفید پوست را مسخره کند میگوید: Whitey
---
۱۹- جک گفتن برای لهستانیها و یهودیها در آمریکا و اروپا معمول بوده است.
۲۰- بنده شهرستانی هستم و تا موقع آمدن به تهران، هیچ جک ترکی نشنیده بودم در حالی که شهر ما اکثرا فارسیزبان است.
۲۱-بد بودن برخی اردبیلیها نسبت به تبریزیها را دیدهایم. این دشمنی گاه به نهایت افراط میرسد. مردم تبریز نسبت به مردم اردبیل و مثلا مرند احساس برتری میکنند. علت گره برخی اردبیلیها و تبریزیها، همین خود برتربینی برخی از تبریزیهاست.
۲۲- واژه Wop تحقیر آمیز برای ایتالیها.
۲۳- در استرالیا تقریبا به تمام مردم خاور میانه و اطراف مدیترانه به طور تحقیرآمیز Wog میگویند.
۲۴- برخی جکها است که کسی جز یک ترکزیان نمیتواند آنها را ساخته باشد. مانند جوک بیدار کردن ترکها: دو/ ده دو /ده دودا /دهدیم ده دودا ... این را کسی جز یک ترکزبان نمی تواند بسازد.
۲۵- slopehead برای چینیهای آمریکا در آمریکا.
۲۶-مردم مثلا نیویورک در آمریکا احساس برتری نسبت به هم میهنان ِ هم قوم و همزبان خود در جنوب آمریکا دارند. ایشان، آنها را redneck، inbred village bumpkins و ... مینامند.
۲۷-کرمانشاهیها، لکها را مسخره میکنند.
۲۸-مردم کانادا در مورد مردم کانادایی نیوفندلند جک میگویند و آنها را مسخرهآمیز Newfie صدا میزنند. لازم به تذکر است که بالای ۹۵ درصد مردم این ایالت انگلیسیزبان هستند.
۲۹- عثمانیها (طبقه بالای عثمانی) جکهای زیادی در مورد ترکها داشتند، در صورتی که خود ترکزبان بودند. (میگفتند: اتراک بی ادراک)
۳۰- مردم رشت در مورد مردم خمام (اطراف رشت) جک میگویند.
علی | 10.23.09 - 10:58 pm | #
۳۱-تبریزیها، مردم اسکو (شهری در غرب تبریز) را خسیس میدانند.
۳۲- بروجردیها و خرمآبادیها سر چیزهای مختلف عدم تفاهم دارند.
۳۳-در آمریکا برای موبورهای زن جک میسازند که البته این هم بوی نژادی دارد.
۳۴-در فرانسه، جنوب و شمال برای هم جوک دارند. همین اواخر یک فیلم سینمایی در این مورد در سیما پخش شد که یک فرانسوی جنوبی، دچار عذاب شده بود، چون دولت وی را به شمال فرانسه انتفال داده بود.
۳۵-خوانساریها و گلپایگانیها.
«گالش» سالها واژه تحقیرآمیزی بوده است، به همین دلیل این واژه جای خود را به «دیلمی» داده است. در حالی که دیلمیها همان گالشها هستند. طرفداران حقوق خلقها و چپ بازان لطفا بفرمایند که نقش فارسیزبانها در تحقیرامیز کردن واژه «گالش» چه بوده است؟!
علی | 10.23.09 - 10:59 pm | #
۳۶- دروغ گوبلزی که پانترکها ساختهاند این است که فقط فارسیزبانها جک میگویند که آشکارا جعل است. هر کسی که استعدادی در این امر داشته باشد، جوک میگوید و مختص قوم خاصی نیست. بسیاری از قارسی زبانان، چون بسیاری دیگر از سایر مردم ایران، اصلا جوک ساختن و گفتن بلد نیستند.
۳۷-در دوران معاصر و در ایران، منشا آن جکها از تهران است که به سایر نقاط گسترش یافته است. اکثر شهرستانیها هیچ نقشی در تولید این جکها نداشتهاند.
۳۸-فارسی زبانها بیشترین جمعیت را دارند، واضح است که هر چیزی از آنها نمود بیشتری پیدا میکند، چون جمعیتشان بیشتر است.
۳۹-زبان مشترک و رسمی ایران فارسی است، هر کسی که جک میگوید و کسی را مسخره میکند، دلیل بر این نیست که زبان مادریاش فارسی باشد، او فقط جک را به زبان فارسی نقل میکند، لاغیر، یعنی لزوما فارسیزبان نیست. گارگردان فلان فیلم که لهجهای را در فیلمش مسخرهآمیز جلوه داده، معلوم نیست که حتما فارسیزبان بوده است.
۴۰-در ایران برای فارسی زبانها (به جز چند مورد بالا)، بلوچها، کردها، مازندرانیها، گیلانیها (بجز رشتی)، تالشها و ... جک نمیگویند. موضوع قومی نیست.
و هنوز میتوان شمرد ....
-------------------------------------------------- ------
عرفان: علی عزیز! خیلی لطف کردی که چنین با حوصله این همه نوشتی. همه اش هم خواندنی است و زیربنای گفت و گو هایت را هم کاملا قبول دارم. سپاس از این همه دلسوزی و زحمتی که کشیده ای برای نوشتن کامنت ها.
علی | 10.23.09 - 11:00 pm | #
ارسال یک نظر