header-photo

مشاهداتم از یک روز در کلیسا

امروز از سر کنجکاوی رفتم کلیسا. مراسم معمول روز یک شنبه بود. نکاتی توجهم را جلب کرد:
1. حدود 95 % افراد پر سن و سال بودند.
2. بوی عود همه جا بود بخصوص وقتی که کشیش و چند نفر همراهش از اتاق جانبی وارد شبستان کلیسا شدند و یکی از همراهان که یک نوجوان بود با خود عود دانی را حمل می کرد.
3. آیین اجرای مراسم مختصر بود و حضار را خسته نمی کرد. هر بار که کشیش می خواست برنامه ای اجرا کند و از برابر تمثال عیسی مسیح رد می شد به او تعظیم مختصری می کرد.
4. تمام مراحل مراسم (کمتر از دو ساعت) امروز به همراه تمام دعاها و مناجات ها و هم خوانی ها چاپ شده و در بدو ورود در اختیار همگان قرار می گرفت.
5. در ابتدا کشیش اعلام کرد که در هفته ی گذشته جشن تولد پنچ نفر از حاضرین بوده و برای همین قبل از هر دعایی با همراهی ارگ کلیسا همه آواز تولدت مبارک را به انلگیسی خواندند. و کسانی که تولدشان بود از جایشان بلند شدند و تشکر کردند.
6. سخنرانی کشیش و رفتار او پر از آرامش و به دور از احساس زدگی بود و با منطق به یک سئوال اساسی امروز پاسخ گفت: آیا آموزش مذهبی به کودکان دادن شستشوی مغزی است یا خیر. کلا هیچ گاه حاضرین دعوت به درگیری فوق احساسی در چیزی نشدند (هیچ متنی شبیه صحرای کربلا نبود)
7. پس از پایان مراسم یک نفر به سراغم آمد و خوش آمد گفت و خود کشیش هم بعد دقایقی این کار را کرد و بعد که فهمید مسیحی نیستم اتفاقا بیشتر گرم گرفت و دعوت کرد تا از خوارکی های مربوط به جشن تولد که برای همه فراهم شده بود بخورم.
8. کشیش در سخنرانی اش دو بار تکرار کرد که عیسی مسیح یک یهودی بدنیا آمد و یک یهودی معتقد نیز از دنیا رفت. (فرصت نکردم پرسم چرا اینگونه مسئله را مطرح می کرد.)
9. یک عده نوجوان از یک مدرسه آمده بودند و بخشی از آواز های امروز کلیسا را اجرا می کردند. آن ها تنها چهره های جوان بودند که البته جزو گروه خوانندگان بودند و نه حاضران.
10. هنگام دعا خوانی اسم کسانی که درخواست کرده بودند نامشان در جریان دعای هفتگی بیاید خوانده شد.
11. هنگام دعا خواندن مسیحیان سرهایشان را پایین نگاه می دارند و چشم هایشان را می بندند. و با وجودی که کشیش دست هایش را به علامت دعا بالا می برد هیچ یک از حاضران این کار را نمی کردند.
12. در طی مراسم بارها کشیش با طنز های لطیف حاضران را به خنده و لبخند دعوت می کرد.
13. فضای کلیسا به خاطر سقف بلند و بنای سنگی اش بسیار سرد بود.
14. ناقوس کلیسا در طول مراسم به مناسبت های مختلف مشغول نواختن بود که البته صدای آن در داخل به سختی شنیده می شد.
و البته بسیار نکات دیگر ...ء


1 comments:








human being

گفت...

چه مشاهدهای دقیقی... بعضی هایش به نظر بی اهمیت می آید بعد که کمی فکر می کنی به چیزهای جالبی می رسی مثل شماره های دو ،9 11، 13




Blog Widget by LinkWithin