لطفا نخست بخش اول این نوشته را در(اینجا) بخوانید.
در چه صورتی خیر جمعی شکل نمی گیرد و یا درست کار نمی کند
در چه صورتی خیر جمعی شکل نمی گیرد و یا درست کار نمی کند
1. همگونی و همشکلی (به جای گوناگونی) در رویکرد، پردازش فکری و دانش شخصی
2. تمرکزگرایی: مثلا در انفجار فضاپیمای کلمبیا دستگاه سلسله مراتبی ناسا چنان بود که مهندسان خرد در طرح نقشی نداشتند.
3. تفرقه: بر اساس گزارش کارگروه 11 سپتامبر، جامعه اطلاعاتی آمریکا نتوانست جلوی حملات را بگیرد چون اطلاعات یک زیربخش در اختیار زیربخش دیگر نبود. سوروویکی براین باور است که خرد جمعی زمانی شکل می گیرد که هر بخش خودش تصمیم بگیرد به چه اطلاعاتی نیاز دارد (مثلا در مورد قرنطینه ویروس سارس وقتی اطلاعات آزادانه پخش شد آن وقت هر آزمایشگاهی بدون هیچ کنترل مرکزی یی توانست تحقیقات لازم و موثر را پی بگیرد.) هم اکنون اداره مرکزی هدایت اطلاعات ملی و سازمان سیا شبکه ی اشتراک اطلاعاتی شبیه ویکی پیدیا به نام «اینتلی پیدیا» راه انداخته اند تا با جریان آزاد اطلاعات بتوانند اتفاقاتی شبیه یازده سپتامبر را پیش گیری کنند.
4. تقلید: وقتی که تصمیم ها در پیش چشم دیگران و زنجیر وار گرفته شود آبشاری از اطلاعات شکل می گیرد که بعد ازقوام گیری نفرات بعدی را از خلاقیت محروم می کند
5. احساسی گری: احساساتی همچون احساس تعلق می تواند باعث رقابت، تحریک انگیزه ی پیوستن به جمع، و در بدترین حالت هیستری (تشنج) جمعی بشود
{البته نویسنده جایی نویسنده اشاره می کند که در کل وجود شرایط برای درستی خرد جمعی ضروری است. بنابراین اگر آن شروط برقرار باشد و موارد بالا هم وجود داشته باشد باز هم خرد جمعی اتفاق نمی افتد)
( موارد بالا برگردانی است از ویکی پیدیا. نوشته ی پایین ادامه ی بخش پیشین و کوتاه شده از برگردان دریافتی از ایمیل است)
در ساعت ۱۱:۳۸صبح روز ٢٨ ژانویه ١٩٨۶ فضاپیمای چلنجر از پایگاه کیپ کاناورال به فضا پرتاب شد. ٧۴ ثانیه بعد ١۶ کیلومتر از سطح زمین فاصله گرفته بود و همچنان رو به اوج بود که ناگهان انفجار مهیبی صورت گرفت. جریان که به طور زنده از چندین کانال تلویزیونی پخش میشد همهی اخبار را تحتالشعاع قرار داد. خبر انفجار ٨ دقیقه بعد بر روی سر خط اخبار بازار بورس نیویورک ظاهر شد. مردم زیاد معطل نشدند.
فروش سهام چهار شرکت پیمانکاری که در پروژهی چلنجر شرکت داشتند به طور دیوانهوار آغاز شد، «راکول اینترنشنال» که سفینه و موتور را ساخته بود، «لاکهید» که مدیریت پروژه را بر روی زمین برعهده داشت، «مارتین مارییتا» که مخزن سوخت را ساخته بود و «مورتون تیوکول» که ساخت راکت سوخت جامد را بر عهده داشت.
۲۱ دقیقه پس از انفجار، سهام لاکهید ۵ درصد، مارتین ماریتا ٣ درصد و راکول ۶ درصد سقوط کرد. سهام مورتون تیوکول بیش از همه با سقوط روبهرو شد. دو استاد رشته امور مالی «مایکل مالونی» و «هرولد مالهرین» در مطالعهای که در خصوص تاثیر فاجعهی چلنجر بر بازار بورس انجام دادهاند مینویسند:
«آنقدر فروشنده زیاد بود و خریدار کم که معامله بر روی سهام این شرکت (مورتون تیوکول) به طور موقت متوقف شد. یک ساعت بعد که معامله بر روی سهام آن آغاز شد قیمتها پیشاپیش ۶ درصد سقوط کرده بود. در پایان روز این سقوط به دو برابر افزایش یافته و به ١٢ درصد رسید. سهام سه شرکت دیگر به طور عجیبی خود را بازسازی کرده و به طور خزنده افزایش یافتند تا آنکه در پایان روز کاهش قیمت به ٣ درصد محدود شد. مفهوم آنچه که گذشت این است که نظر جامعه بر این بود که مورتون تیوکول شرکتی است که در انفجار چلنجر بیش از همه مقصر بوده است».
چنانکه مالونی و مالهرین در مطالعات خود نشان دادند در روز وقوع فاجعه کوچکترین بحثی و صحبتی بر سر این که چه شرکتی مقصر است در رسانهها نشد. روز بعد سرمقالهی نیویورک تایمز از دو احتمال سخن راند که هیچ یک کمترین اشارهای به تیوکول نداشت. ۶ ماه مطالعهی کمیسیون منتخب رئیس جمهور به طول انجامید و نتیجهی به دست آمده این بود که واشرهای محفظه سوخت جامد در هوای سرد دچار اشکال شده و ترک میخورد. «ریچْرد فیمن» فیزیکدانی بود که در برابر کنگرهی آمریکا واشر مورد بحث را در لیوانی از آب یخ انداخت و پس از مدتی نشان داد که واشر مزبور بر اثر سرما دچار شکنندهگی شده است. بر اثر نشت از کنارههای این واشر، گازهای بسیار داغ حاصل از احتراق سوخت به محفظهی سوخت نفوذ کرده و انفجار فاجعهآمیز را باعث شدند. تیوکول مقصر شناخته شد و شرکتهای دیگر مبرا شدند. به عبارت دیگر ظرف مدت نیم ساعت پس از انفجار، بازار بورس دریافته بود که مقصر اصلی چه شرکتی است.
ممکن است برخی استدلال کنند این حادثه (سقوط شدید سهام تیوکول) تنها یک اتفاق بوده است. شاید هم عمل متوقف کردن معامله بر روی سهام این شرکت در افت بعدی آن موثر بوده است. خوب، اینها مسائلی است که میتواند در نتیجهگیری ما مد نظر قرار گیرد. اما مطلب بسیار ظریفی در اینجا نهفته است. در آن فاصلهی زمانی کوتاه هیچ یک از عواملی که معمولا بازار بورس را دستخوش تحول میکنند وجود نداشت. نه جنجال و تبلیغات، نه معاملات قماری و نه هیچ چیز دیگر. پس چگونه مردم توانستند تا آن درجه درست عمل کرده باشند؟
مالونی و مالهرین به دنبال حل این معما رفتند. به این منظور سابقهی همهی معاملات آن روز را بر روی سهام تیوکول مورد مطالعه قرار دادند. آنها میخواستند دریابند آیا مدیران شرکت دست به فروش ناگهانی سهام زده بودند به نحوی که زنگ خطر را برای سرمایهگذاران بازار بورس به صدا درآورده باشد؟ آیا رقیبان تیوکول شروع به فروش خارج از قاعدهی سهام تیوکول کرده بودند تا آن را با بحران روبرو کنند؟ رکورد معاملات، هیچ معاملهی خارج از هنجار و غیرعادی را نشان نداد. بالاخره در حالی که دستشان به جایی نرسید گفتند باید اطلاعاتی از درون شرکت به بیرون درز کرده باشد که چنان وضعی را پدید آورده باشد. اقتصاددان و مدرس دانشگاه معتبر «کورنل» به نامِ «مورین اوهارا» آخرالامر نوشت: «در حالی که بازار در عمل تصمیمات درستی میگیرد ما در تئوری نمیتوانیم توجیه کنیم چگونه این اتفاقات صورت میگیرد».
در آن روز سرد ژانویه در واقع اتفاقی که افتاد آن بود که از گروه عظیمی از سرمایهگذاران جزء سؤال شد که با توجه به این اتفاق (انفجار چلنجر) قیمت جدید سهام این چهار شرکت را چگونه ارزیابی میکنید؟ پاسخی که داده شد با واقعیت انطباق کامل داشت. شاید در میان میلیونها نفری که دستاندرکار فروش سهام تیوکول بودند کسی اطلاعات داخلی از درون تیوکول داشته است ولی مطلب مهم این است که از مجموع اطلاعات کوچکی که در مغز میلیونها تاجر بازار بورس وجود داشته است نتیجهی کلی به دست آمده صحیح بوده است. همچنانکه در مورد وزن گاو نر در تحقیق گالتون نتیجهی به دست آمده از مجموعِ نظر افراد بسیار به واقعیت نزدیک بود. بازار در واقعهی چلنجر هوشمند عمل کرد زیرا که شروطی که لازمهی صحت یک برداشت جمعی است همهگی در آن روز حاضر بودند (شرایط مذکور فعلا از بحث امروز ما خارجند).
در خصوص قضاوت «خرد جمعی» ذکر این مطلب ضروری است که نظر هر فرد دو عنصر را در درون خود دارد اطلاعات صحیح و غلط. اطلاعات صحیح (از آن رو که صحیحاند) همجهتند و بر روی یکدیگر انباشته می شوند اما خطاها در جهات مختلف و غیرهمسو عمل میکنند لذا تمایل به حذف یکدیگر دارند. نتیجه این میشود که پس از جمع نظرات آنچه که میماند اطلاعات صحیح است.
با پوزش خواهی به دلیل طولانی شدن بخش سوم را فردا همینجا بخوانید. بخش سوم به مقایسه رفتار جمعی مورچه ها با رفتار جمعی انسان می پردازد و و بعد از این مقاسیه در باره ی اهمیت استقلال و تنوع فکری در ایجاد خرد جمعی نتیجه گیری می کند.
فراموش نکنید که: رسانه شماییــــــــــــــد: لطفا این نوشته را برای دیگران هم بفرستید سبــــــز یعنــــی استقـــــــــــــــــــامت تا بهــــــــــــــــــــــــــــار |
1 comments:
Reza - Okahwaz
گفت...
Erfan jan Excelent
Dorood bar shoma
bebakhshid kharej az keshvaram va keyboarde farsi dar dastras nist
ارسال یک نظر