الف – بدبینی ملت به رهبری
جناب آقای خامنهای، میلیون ها ایرانی آزاده، به حق یا باطل، شما را در حوادث اخیر به خاطر حمایت بی دریغتان از رئیس جمهور و تقلب آشکارانتخاباتی همکاران او، عامل اصلی تشنجات و کشتارها میدانند وسیاستهای یک طرفه و استبدادی شما را محکوم و عدالت و صلاحیت رهبریتان را انکارمی کنند.....
شما جز تأیید شتابزده صحّت انتخابات پیش از زمان قانونی آن و مردود شمردن ادعای مخالفین بر تقلب درامانت ِ آراء، نه تنها هیچ دلیل و منطقی جز پافشاری بر درستی و “شیرینی”! آن ارائه ندادید، بلکه نیروهای سرکوب تحت فرمانتان را از “تلخی” عواقب کشتار منع نکردید. در حالی که باید به جای تهدید و توبیخ، با عدالت و انصاف و عذرخواهی ازملت، آنها را آموزش و رشد میدادید.
با وجود بسته شدن خبرگذاریها ... آیا هرگز گزارش و عکسی ازشهدا و مجروحین وقایع اخیر را به سمع و نظر شما رسانده اند؟ آیا میدانید نزد خدا و خلقش، به عنوان تصمیم گیرنده اصلی و مسئول مستقیم آنها پاسخگوی در دنیا و آخرت هستید؟ از دو حال خارج نیست؛ یا می دانید، یا نمی دانید. این سئوال را رهبر سلف شما در آستانه انقلاب از شاه کرد. آیا به یاد نمیآورید!؟
اختلاف میان مقام رهبری و ملت، امری بسیار طبیعی و عادی در سایر کشورهاست، در نظام ولایت فقیه،[اما] همواره این مردم هستند که صغیر و مهجور و محتاج سرپرستی هستند و حق همیشه با رهبری است و نظر او “فصل الخطاب” و “حکم حکومتی”اش حذف کننده هرحرکت فکری است. ....
جناب آقای خامنهای، اینک متاسفانه میان شما و بخش عظیمی از ملت اختلاف و فاصلهای عمیق افتاده است که در صورت لجاجت و بیاعتنائی به حقوق مردم، میرود خدای ناکرده به جنگی داخلی و برادرکشی منتهی شود آثار چنین فتنهای که تا ابد بر پیشانی عاملان آن باقی می ماند، نام نیکوئی از شما باقی نمیگذارد. ...
--------------------------------------------------
الف – بدبینی ملت به رهبری
جناب آقای خامنهای، میلیون ها ایرانی آزاده، به حق یا باطل، شما را در حوادث اخیر به خاطر حمایت بی دریغتان از رئیس جمهور و تقلب آشکارانتخاباتی همکاران او، عامل اصلی تشنجات و کشتارها میدانند وسیاستهای یک طرفه و استبدادی شما را محکوم و عدالت و صلاحیت رهبریتان را انکارمی کنند. جنابعالی مسلماً چنین قضاوتی را بر نمیتابید، اما مدعی پیروی از کسی هستید که (در همان عهدنامه) فرمود:
اگر ملت برتو گمان ستمگری بَرَد( حکم ترا ظالمانه بشمارد)، عذر خویش را با شفافیت تمام برای آنها بیان کن و بدگمانی مردم را با دلائل روشن از خود دور ساز. مسلماً در این (تمکین به حقوق و حاکمیت مردم) ریاضتی است که باید بر خود دهی، و رفاقتی است با مردم، و رسیدنی است به آرمانت که باید برپاداشتن مردم در راه حق باشد (بند ۱۳۰ عهدنامه).
اما شما جز تأیید شتابزده صحّت انتخابات پیش از زمان قانونی آن و مردود شمردن ادعای مخالفین بر تقلب درامانت ِ آراء، نه تنها هیچ دلیل و منطقی جز پافشاری بر درستی و “شیرینی”! آن ارائه ندادید، بلکه نیروهای سرکوب تحت فرمانتان را از “تلخی” عواقب کشتار منع نکردید. در حالی که باید به جای تهدید و توبیخ، با عدالت و انصاف و عذرخواهی ازملت، آنها را آموزش و رشد میدادید.
با وجود بسته شدن خبرگذاریها و همه امکانات و ابزار رسانهای ِ قابل کنترل، برای بی خبر نگه داشتن تودههای مردم از سرکوب سازمان یافته حاکمیت، به نظر نمیرسد برای شما محدودیتی برای آگاهی ازعوارض این قلع و قمع باشد. آیا هرگز گزارش و عکسی ازشهدا و مجروحین وقایع اخیر را به سمع و نظر شما رسانده اند؟ آیا میدانید نزد خدا و خلقش، به عنوان تصمیم گیرنده اصلی و مسئول مستقیم آنها پاسخگوی در دنیا و آخرت هستید؟ از دو حال خارج نیست؛ یا می دانید، یا نمی دانید. این سئوال را رهبر سلف شما در آستانه انقلاب از شاه کرد. آیا به یاد نمیآورید!؟
اختلاف میان مقام رهبری و ملت، امری بسیار طبیعی و عادی در سایر کشورهاست، در نظام ولایت فقیه، همواره این مردم هستند که صغیر و مهجور و محتاج سرپرستی هستند و حق همیشه با رهبری است و نظر او “فصل الخطاب” و “حکم حکومتی”اش حذف کننده هرحرکت فکری است. اما در همان “عهدنامه”، در تنازع احتمالی رهبر با ملت (مشابه چنین حوادثی)، تصریح شده است طرفین موظفند به کتاب و سنت (قانون) مراجعه نمایند ورهبری هیچ حق ویژه ای بر دیگران ندارد (بندهای ۶۳ تا ۶۵).
جناب آقای خامنهای، اینک متاسفانه میان شما و بخش عظیمی از ملت اختلاف و فاصلهای عمیق افتاده است که در صورت لجاجت و بیاعتنائی به حقوق مردم، میرود خدای ناکرده به جنگی داخلی و برادرکشی منتهی شود آثار چنین فتنهای که تا ابد بر پیشانی عاملان آن باقی می ماند، نام نیکوئی از شما باقی نمیگذارد.
توجه تان را به تصویر زشتى ازاین اوضاع در فرازی دیگر ازعهدنامه جلب میکنم:
اگر ملت بر رهبری چیره گردد (نظام مدیریت گسسته شود) یا رهبری به ملت ستم کند، در این هنگام اختلاف کلمه پدید میآید و نشانههای زورگوئی قدرت آشکار میگردد، فریب کاریهای دینی زیاد میشود ، عمل به سنتهای نیکو متروک می ماند، هر کس به دلخواه عمل میکند، احکام معطل میماند، دردها و بیماریهای(جسمی و روحی) مردم افزون میشود، هیچ کس از پایمال شدن حق بزرگ و رواج امور باطل بیمی به دل راه ندهد (بیتفاوتی مردم). در این هنگام نیکان بهخواری و بدکاران به عزّت میرسند(خطبه
با وجود بسته شدن خبرگذاریها ... آیا هرگز گزارش و عکسی ازشهدا و مجروحین وقایع اخیر را به سمع و نظر شما رسانده اند؟ آیا میدانید نزد خدا و خلقش، به عنوان تصمیم گیرنده اصلی و مسئول مستقیم آنها پاسخگوی در دنیا و آخرت هستید؟ از دو حال خارج نیست؛ یا می دانید، یا نمی دانید. این سئوال را رهبر سلف شما در آستانه انقلاب از شاه کرد. آیا به یاد نمیآورید!؟
اختلاف میان مقام رهبری و ملت، امری بسیار طبیعی و عادی در سایر کشورهاست، در نظام ولایت فقیه،[اما] همواره این مردم هستند که صغیر و مهجور و محتاج سرپرستی هستند و حق همیشه با رهبری است و نظر او “فصل الخطاب” و “حکم حکومتی”اش حذف کننده هرحرکت فکری است. ....
جناب آقای خامنهای، اینک متاسفانه میان شما و بخش عظیمی از ملت اختلاف و فاصلهای عمیق افتاده است که در صورت لجاجت و بیاعتنائی به حقوق مردم، میرود خدای ناکرده به جنگی داخلی و برادرکشی منتهی شود آثار چنین فتنهای که تا ابد بر پیشانی عاملان آن باقی می ماند، نام نیکوئی از شما باقی نمیگذارد. ...
--------------------------------------------------
متن کامل بند اول:
الف – بدبینی ملت به رهبری
جناب آقای خامنهای، میلیون ها ایرانی آزاده، به حق یا باطل، شما را در حوادث اخیر به خاطر حمایت بی دریغتان از رئیس جمهور و تقلب آشکارانتخاباتی همکاران او، عامل اصلی تشنجات و کشتارها میدانند وسیاستهای یک طرفه و استبدادی شما را محکوم و عدالت و صلاحیت رهبریتان را انکارمی کنند. جنابعالی مسلماً چنین قضاوتی را بر نمیتابید، اما مدعی پیروی از کسی هستید که (در همان عهدنامه) فرمود:
اگر ملت برتو گمان ستمگری بَرَد( حکم ترا ظالمانه بشمارد)، عذر خویش را با شفافیت تمام برای آنها بیان کن و بدگمانی مردم را با دلائل روشن از خود دور ساز. مسلماً در این (تمکین به حقوق و حاکمیت مردم) ریاضتی است که باید بر خود دهی، و رفاقتی است با مردم، و رسیدنی است به آرمانت که باید برپاداشتن مردم در راه حق باشد (بند ۱۳۰ عهدنامه).
اما شما جز تأیید شتابزده صحّت انتخابات پیش از زمان قانونی آن و مردود شمردن ادعای مخالفین بر تقلب درامانت ِ آراء، نه تنها هیچ دلیل و منطقی جز پافشاری بر درستی و “شیرینی”! آن ارائه ندادید، بلکه نیروهای سرکوب تحت فرمانتان را از “تلخی” عواقب کشتار منع نکردید. در حالی که باید به جای تهدید و توبیخ، با عدالت و انصاف و عذرخواهی ازملت، آنها را آموزش و رشد میدادید.
با وجود بسته شدن خبرگذاریها و همه امکانات و ابزار رسانهای ِ قابل کنترل، برای بی خبر نگه داشتن تودههای مردم از سرکوب سازمان یافته حاکمیت، به نظر نمیرسد برای شما محدودیتی برای آگاهی ازعوارض این قلع و قمع باشد. آیا هرگز گزارش و عکسی ازشهدا و مجروحین وقایع اخیر را به سمع و نظر شما رسانده اند؟ آیا میدانید نزد خدا و خلقش، به عنوان تصمیم گیرنده اصلی و مسئول مستقیم آنها پاسخگوی در دنیا و آخرت هستید؟ از دو حال خارج نیست؛ یا می دانید، یا نمی دانید. این سئوال را رهبر سلف شما در آستانه انقلاب از شاه کرد. آیا به یاد نمیآورید!؟
اختلاف میان مقام رهبری و ملت، امری بسیار طبیعی و عادی در سایر کشورهاست، در نظام ولایت فقیه، همواره این مردم هستند که صغیر و مهجور و محتاج سرپرستی هستند و حق همیشه با رهبری است و نظر او “فصل الخطاب” و “حکم حکومتی”اش حذف کننده هرحرکت فکری است. اما در همان “عهدنامه”، در تنازع احتمالی رهبر با ملت (مشابه چنین حوادثی)، تصریح شده است طرفین موظفند به کتاب و سنت (قانون) مراجعه نمایند ورهبری هیچ حق ویژه ای بر دیگران ندارد (بندهای ۶۳ تا ۶۵).
جناب آقای خامنهای، اینک متاسفانه میان شما و بخش عظیمی از ملت اختلاف و فاصلهای عمیق افتاده است که در صورت لجاجت و بیاعتنائی به حقوق مردم، میرود خدای ناکرده به جنگی داخلی و برادرکشی منتهی شود آثار چنین فتنهای که تا ابد بر پیشانی عاملان آن باقی می ماند، نام نیکوئی از شما باقی نمیگذارد.
توجه تان را به تصویر زشتى ازاین اوضاع در فرازی دیگر ازعهدنامه جلب میکنم:
اگر ملت بر رهبری چیره گردد (نظام مدیریت گسسته شود) یا رهبری به ملت ستم کند، در این هنگام اختلاف کلمه پدید میآید و نشانههای زورگوئی قدرت آشکار میگردد، فریب کاریهای دینی زیاد میشود ، عمل به سنتهای نیکو متروک می ماند، هر کس به دلخواه عمل میکند، احکام معطل میماند، دردها و بیماریهای(جسمی و روحی) مردم افزون میشود، هیچ کس از پایمال شدن حق بزرگ و رواج امور باطل بیمی به دل راه ندهد (بیتفاوتی مردم). در این هنگام نیکان بهخواری و بدکاران به عزّت میرسند(خطبه
----------------------------------------------------
کسانی که نوشته های حرف حساب را از طریق فید خوان می گیرند لطفا نوشته ها را از طریق ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند که مشترک شوند.
0 comments:
ارسال یک نظر