چندی قبل معاون فرهنگی سازمان ملی جوانان اعلام کرد که سن ازدواج دختران به 35 و پسران به 40 نزدیک شده است. بدون شک عوامل اقتصادی و روان نژندی های جنسی که حاصل سرکوب و نادیده گرفتن نیازهای جنسی دختران و پسران است از عوامل اصلی این تاخیر در ازدواج است. دلیلی دیگر البته این است که در شهرهای بزرگ رابطه بین دختر و پسر آزادی پنهان بیشتری را تجربه می کند و عملا آزادی و نامتعهدی رابطه داشتن جایش را به تعهد ازدواج داده است. با وجود این به گمان من رواج و رشد غیر اورگانیک آن چه من آن را فمنیسم غیر درونزا و وارداتی ( و بعضا خشن) می نامم نیز شاید باعث شده باشد تا از یک سو پسران از ازدواجی پر جنگ و جدل با دخترانی که اولین عشقشان جنگیدن برای حقوق فمنیستی است سرباز بزنند و از سوی دیگر دختران در دو راهی حقوق خواهی آرمان گرایانه و یا واقع گرایی ازدواج در برزخی از "چه کنم چه کنم" قربانی جنگ بی رحمانه ی ساعت بیولوژیک و شعارهای فمنیستی شده اند.
مهیا نبودن ساختارهای اجتماعی و قانونی در کنار درونزا و بومی نبودن برخی شعارهای فمنیستی به نظر من بیش از آن که باعث باز شدن راهی برای پیشرفت اجتماعی شده باشد باعث منازعات بی سرانجام و سرخوردگی های فراوان شده است. به عبارتی شاید بشود گفت که از زاویه ی ازدواج تاکنون از آش نخورده ی فمنیسم چیزی جز دهن سوخته برای کل جامعه و بخصوص دختران حاصل نشده است.
1 comments:
ناشناس
گفت...
harfe hesab zadi. khosham oomad. kash bishtar varede joziyat mishody. raje be in mozoo kheili mishe harf zad.
ino migam, chon khodam mikhastam chand sal pish ezdevaj konam vali khoda rahm kard, monsaref shodam.
delam vase oonai ke bekhatere niaze jensi ezdevaj kardan misooze. che niaze jensi che niaz be ye aghooshe garm va mehraboon , che farghi mikone!!!! dar har do ta eshtebahi adam ezdevaj mikone.
ارسال یک نظر