فارغ از جانبداری های سیاسی و یا مواضع جمهوری اسلامی باید اعتراف کرد که روش های اسراییل همان قدر برای مسلمانان مشکل آفرین شده است که برای غرب. کشتارهای اخیر اسراییل در غزه و همچنین بمباران وحشیانه ی جنوب لبنان در سال 2006 هیچگاه از تاریخ معاصر پاک نخواهد شد و تمام سیاستمداران و رسانه هایی که چشم بر این جنایات انسانی بستند و می بندند و یا با گزارش و یا اظهار نظرهای طرفدارانه کشتارهای اخیر را کم رنگ جلوه می دهند شدیدا اعتبار تاریخی و اخلاقی اشان را مخدوش می کنند. بخشی از این سردرگمی و سرافکندگی در اختلافی که بین مواضع وزارت امور خارجه ی آمریکا که چند روز قبل خواستار آتش بس فوری بود و مواضع کاخ سفید که بی مهابا از اسراییل حمایت می کند پیداست. از سوی دیگر فرانسه که تا قبل از این بحران در صدد هماهنگی کامل با آمریکا بود هم اکنون راه متفاوتی برگزیده است. سکوت باراک اوباما نیز در این باره که به ادعای اینکه چون هنوز رسما رییس جمهور نیست اظهار نظری نمی کند همه نشان از سرگردانی شخصیت های حقیقی و حقوقی در چگونگی موضع گیری در برابر این کشتارهاست. (این که عده ای حتی قلبا از این وحشیگری و گسترش خشونت رضایت دارند شکی نیست ولی منظور من این افراد نیستند).
آن چیزی که اینان توجه نمی کنند این است که چون نظام حکومتی غرب با دمکراسی خواهی پیوند تاریخی و گفتمانی دارد این بی عدالتی و چشم پوشی بر نقض حقوق اولیه بشر که ماه ها در غزه در جریان بود و اکنون به اوج رسیده است آسیب جدی و جبران ناپذیری به ادعاهای دمکراسی خواهی و حقوق بشری وارد کرده و می کند. البته کارنامه ی آمریکا و کشورهای متحدش در عراق پیش از این زمینه ی این آسیب را به بهترین وجهی فراهم کرده بودند ولی گویی جنگ قدرت طلبان تمام دست آوردهای انسانی را هدف گرفته تا سرمایه های سده ها از دست برود و باز دشمنی و جنگ و نفرت روابط بین انسان های مثلا متمدن را تعیین کند.
لینک مربوط
لینک مربوط
0 comments:
ارسال یک نظر