header-photo

احترام (در بالاترین)

بالاترین شاید تا حدودی آینه ی مجازی رفتار اجتماعی قشر تحصیلکرده ی ایرانی باشد برای همین هم چه بسیار وقت ها که دل آدم سخت می گیرد از برخی کج رفتاری ها. احترام نگذاشتن یکی از این رفتار هاست. چه بسیار بارها که کاربرانی مثلا روشنفکر و ایران دوست فراموش می کنند که احترام گذاشتن استثنا ندارد. باید به هر کس با هر نظری احترام گذاشت و نقد کردن به معنی فحش دادن و کنایه زدن و به تمسخر گرفتن نیست. درست است که حکومت کنونی ایران به نام دین ویرانی می کند ولی این دلیل نمی شود که هر دینداری حکومتی باشد و یا کسی حق داشته باشد خشم و عصبیت خود از حکومت را بر سر کسانی بکوبد که شخصا حق دارند بین (مراتب) دینداری و یا (مراتب) بی دینی هر کدام را که می خواهند برگزینند. در کدام مکتب سیاسی، انسانی و یا روانشناسی توهین به عقیده ی و مرام کسی رواست؟ می توان عقاید دیگران را نپذیرفت و یا نقد کرد ولی توهین و کنایه و برچسب زدن شایسته نیست. ناسزا گفتن یعنی چماق بدستی در کلام. تمسخر کردن یعنی گروه فشار بودن در سخن. واقعیت این است که هر کس چه مذهبی و چه غیر مذهبی گمان کند تمام حقیقت در دستان اوست و دیگران را گمراه، فاسد، جهنمی، کافر و ... یا احمق، خرافاتی، شیاد، واپسگرا، مرتجع و ... بداند و این ها را به زبان نیز بیاورد احترام به انسانیت را بلد نیست.

مثلا آنهایی که واقعا به اندیشه ی بهروزی ایران و بشریتند باید مشارکت کاربرانی همچون «حوزه» را غنیمت بشمارند و با گسترش فرهنگ گفت و گو و احترام فضای مناسبی برای فهم متقابل ایجاد کنند نه اینکه با به استهزاء گرفتن و کنایه زدن فضا را مسموم کنند و کاربرانی اینچنین را فراری دهند. به نظر شما طبیعی نیست که رانده شدگان و فحش شنیدگان رو به افراط بیاورند و تندرو شوند؟ من بسیاری از نظرات کاربر «حوزه» را نمی پسندم ولی گمان می کنم ایشان با تحمل بسیار بیشتر و رفتاری پسندیده تر از برخی از مخالفانش در گفتگوها شرکت می کند. گمانم با توجه به این که به نوعی تمام کاربران بالاترین جزو تحصیل کردگانند توقع این که بالاترین بتواند فرهنگ گفت و گو را بیشتر رواج دهد و احترام به عقیده ی و شخصیت افراد را گرامی بدارد توقع زیادی نباشد. ء

پی نوشت: یا مثلا این لینک. (با عنوان «هاشمی رفسنجانی در مرغداری» برای این عکس!) نتیجه ی این رفتار ها چیست؟ با این زبان به چه چیزی کمک می کنیم؟ء


3 comments:








ناشناس

گفت...

داداشی دلم برات تنگ شده بود
نمی دونی چقدر نگرانت شدم
اینقده فکرای بد کردم که نگو





ناشناس

گفت...

عزیزی. قربانت





خشایار خیرخواه

گفت...

عرفان جان،

خوشحالم که دوباره در بالاترین حضور داری. من همیشه به یاد لطفی که در بحث مربوط به نوشته ام راجع به شاه به من داشتی هستم و خواهم بود. به امید بحثهای هر چه پر بار تر با حضور تو و دیگر کاربران خوب بالاترین.




Blog Widget by LinkWithin