دوران رییس جمهوری هاشمی، خامنهای بدون دخالت آشکار کارآموزی رهبری میکرد چندان جرات ابراز وجود نداشت. اما در دوران خاتمی (که در صبح انتخاباتش گفته بود هیچکس برای من هاشمی نمیشود) پشت پرده تمام مقدمات را بر کنار زدن خاتمی و هاشمی و جریان فکریاشان فراهم کرد.
لذت عجیبی برد وقتی سال ۸۴ رفسنجانی از احمدینژاد مثلا شکست خورد. گمان کرد کار تمام است. برای همین تقابل خودش با هاشمی را برای اولین بار علنا در قالب نزدیکی نظرش با احمدینژاد را در خطبهی کودتایی ۲۹ خرداد ۸۸ اعلام کرد.
اما هم احمدینژاد و هم سیاستهای یکدست او و خامنهای چنان اوضاع را بر نظام تنگ کرد که با وجود رد صلاحیت رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، وی بازی را چنان چرخاند که خامنهای لاجرم مجبور شد باز هم به قدرت تدبیر و سیّاسی رفسنجانی از سر اکراه کرنش کند و گزینهی اول و یار نزدیک هاشمی را به ریاست جمهوری بپذیرد. خامنهای باز هم نفر دوم مملکت است. این بار نفر دومی بی احترامتر.
مهمتر آنکه، به دلیل وقایع هشت سال گذشته و انتخابات ۹۲، تاریخ رفسنجانی را به نیکی یاد خواهد و خامنهای را به رفیق نیمهراه و دیکتاتوری خواهد شناخت.
*دکتـرعلی شـریعتی: در ممکلتی که فقط دولت حق حرف زدن دارد هیچ حرفی را باور نکنید*
*رسـانه شمایید: این نوشتـه را برای دیگران هم بفرستید. سبز یعنی استقامت تا بهار*
0 comments:
ارسال یک نظر