تا به امروز هشت نامه از محمد نوریزاد به رهبر ج.ا. علی خامنهای انتشار پيدا کرده که در تندی کلام، تيزی انتقاد، واگويی فسادها، روکردن فريبها، بازخوانی دردها و سختیها، به چالش کشيدن ادعاهای دينی تاريخ ج.ا. بخصوص دوران رهبری علی خامنهای هيچ نظيری در تاريخ ۳۳ ساله ج.ا. ندارد.
بخصوص اهميت اين نامهها از اين جهت است که وی بدرستی علیخامنهای را بدليل دخالتهای بيش از حدش در تمام امور نظام مسئول مستقيم تمام اين ناکامیها و ناگواریها و فسادها و کژیها میخواند و میداند.
و باز او اولين کسی بود که از تبار داخليان نظام که شلاق تند انتقاد را بر پيکر فرماندهان ارشد سپاه پاسدران کشيد و از آنان خواست سر از آخور اقتصاد در آورند و به کاری که به آن مامورند يعنی حفظ امنيت کشور بپردازند.
و البته اين باز نوریزاد بوده است که بيشتر از هر کس ديگری، انگشت اصرار بر نشان دادن زيانهای پايانناپذير اعتياد گذاشته است. او بارها و بارها نظام را به خاطر بیتوجهی به جمعيت بسيار زياد معتادان به مواخذه گرفته است.
و باز اوست که در آخرين نامهاش، تمام موجوديت ج.ا. را به سئوال گرفته است. او اين بار نه ادعای جمهوريت اين نظام (که از آن هيچ نمانده) بلکه ادعای اسلاميت آن را به پرسش گرفته و با دليری میگويد که رهآورد ج.ا. چيزی جز اسلام چماق نبوده است و ضربهای که اين نظام به اسلام وارد کرده قابل مقايسه با ادعای ضربه حکومت پهلوی به اسلام نيست.
اينها همه اکنون در دسترس همگان است اما آنچه محمد نوریزاد را از ديگران معترضان سياسی جدا میکند «روش و منش» اوست.
منش او دوری از نفرت و باور نداشتن به حذف و خشونت است. مهربانی و شفقت واقعی را میتوان در کلام او احساس کرد. او برای مهربان بودن همانقدر شجاع است که برای نقد کردن. او نمیترسد علی خامنهای را «رهبر شريف» بخواند و باز نمیترسد که «رهبر شريف» را مسئول تمام ناشريفیهای اين نظام بداند. منش نوریزاد احترام به اخلاق است. نوریزاد حق را عريان میگويد ولی عفت کلام را عريان نمیکند. او اخلاق گفتوگو را میشناسد و به گفتوگو کنندهاش احترام میگذارد.
او به انسانيتی که انسان و عزت او را به هيچ قيمتی پايمال نمیکند پايبند است. نوریزاد بيش از هر چيزی در سخنهايش به خير و خوبی مردم ايران میانديشد. او نه از اين میهراسد که او را هواخواه نظام بدانند و نه از اين واهمه دارد که او را ضد انقلاب بخوانند. او به جای آنکه به افتادن کسی از قدرت و يا برخاستن کسی به قدرت بيانديشد به اين میانديشد که آيا از افتادن و برخاستن اين و آن سودی به مردم ايران میرسد يا خير. منش او انديشيدن به انسان است و ايران بدون تنقر يا عشق با افراد.
او تنها وفادار اخلاق، انسان، ايران و قرائت مهربانه خود از اسلام است. و او هميشه میکوشد نشان دهد که اسلام ج.ا. از اسلامی که او میشناسد سالهای «نوری» فاصله دارد. وقتی میگويد «مردم ما چه اندازه بايد هزينه کنند و آسيب ببينند تا برای شما علما بقدر آن خلخال ربوده شده از پای آن زن يهودی، گزنده و آشوبنده باشد؟» در اتاق اخلاق، علما را به ميز محاکمه راستگويی و پاسخگويی به وجدان میکشاند. او صلح طلب است، اما صلحی که در آن فساد و دروغ و کشتارهای پنهان باشد را برنمیتابد.
و روش او البته گفتوگوست. او سوارکار قابلی در ميدان سخن است و خوب میداند که برد سخن از برد گلوله بيشتر است. ولی او باز هم اخلاق دارد و از تيزی سخن برای عصبی کردن طرف مقابل، برای نشان دادن برتری به او، برای تحقير، و يا برای تخريب شخصی او استفاده نمیکند. کنايه را جز برای هشدار، و نه برای تمسخر، به کار نمیبرد. او مخاطبش را خوب میشناسد و میداند که اگر قرار است نتيجهای از کارش حاصل آيد میبايد اول کاری کند که مخاطبش حرفش را گوش دهد و البته اين به اين معنا نيست که او لحن کلامش را ابزارگرايانه به کار ببرد.
او سخن را دارای آبرو و ارزش میداند و آن را همچون مخاطبانش لق لقهی زبان نمیداند و اتفاقا بر اساس آبروی سخن مخاطبانش را به مواخذه میگيرد. سخن او آشتیجويانه است، اما ذليل نيست. سخن او دوستانه است، اما چاپلوسانه نيست. او دو پهلو سخن نمیگويد، اما برای شکستن پهلوی مخاطب خود نيز مشت گره نکرده است. او سخن گفتن را برای خوشآمد روشفکران و يا نامههايش را برای ثبت در تاريخ نمینگارد او حقيقتا به نتيجهدار بودن گفتههايش اميدوار است و نامه نوشتن و سخنگفتن را بهترين راه نفوذ بر ديوارهای جمود فکری و محاصره تعصب و توهم میداند. و او تاکنون بهای سنگينی برای اخلاقمدار بودن و پايبند بودن به آبروی سخن پرداخته است.
سخن از روش و منش او بسيار میتوان گفت، ولی کوتاه اينکه ما به امثال محمدنوریزادها بسيار نياز داريم تا باز به اخلاق و انسانيت باز گرديم و آبروی سخن و گفتوگو را پاس بداريم.
------------------------------
نکته: این نوشته پیشتر در خبرنگاران سبز منتشر شده است.
*دکتـرعلی شـریعتی: در ممکلتی که فقط دولت حق حرف زدن دارد هیچ حرفی را باور نکنید*
*رسـانه شمایید: این نوشتـه را برای دیگران هم بفرستید. سبز یعنی استقامت تا بهار*
0 comments:
ارسال یک نظر