وی سه گونه خرد جمعی باز می شناسد:
1.شناخت: تفکر و پردازش داده ها
2. هماهنگی: همچون هماهنگی رفتاری یی که در یک پیاده روی شلوغ بین پیاده روندگان وجود دارد و از برخورد آن ها با یکدیگر جلوگیری می کند
3. همکاری: شکل گیری شبکه های اعتماد متقابل بدون وجود مرکزی برای هدایت و یا مهار مستقیم رفتار افراد (به ویژه در باره ی بازار آزاد)
اجزای مورد نیاز خرد جمعی از نظر او عبارتند از:
1. گوناگونی دیدگاه ها: تفسیرهای (هر چند غریب) تک تک افراد از داده های شناخته شده
2. استقلال: اینکه دیدگاه هر فرد با دیدگاه اطرافیانش شکل نگیرد
3. تمرکز زدایی: افراد بتوانند از دانش محلی خود سود برده و دارای تخصص شوند
4. گردآوری: وجود سازوکاری که قضاوت های شخصی را به تصمیم جمعی تبدیل کند
(نوشته های بالا از ویکیپیدیا برگردانده ام (اینجا) ولی برگردان پایین (ازهمین کتاب) را از طریق ایمیل یکی از دوستان دریافتم که کوتاه شده ی بخش اول آن را می گذارم)
در یک روز پاییزی در سال ١٩٠۶ دانشمند انگلیسی «فرانسیس گالتون» به بازار احشام شهرش پلیموث رفت. وی که در عین حال پسرخالهی داروین نیز بود شدیدا اعتقاد داشت که در یک جامعه تنها تعداد اندکی، مشخصههای لازم برای هدایت سالم آن جامعه را در خود دارند و از همین رو مطالعهی مربوط به مسائل وراثت و نیز پرورش نسل، مورد توجه وی بود. او بخش بزرگی از عمر خود را صرف اثبات این نظریه کرده بود که اکثریت افراد یک جامعه فاقد ظرفیت لازم برای ادارهی جامعه هستند.
آن روز او به جائی رسید که در آن مسابقهای ترتیب داده شده بود. یک گاو نر فربه انتخاب شده و در معرض دید عموم قرار گرفته بود. هر کس که تمایل شرکت در مسابقه را داشت باید ۶ پنس میپرداخت و ورقهای مهر شده را تحویل میگرفت. در آن ورقه باید تخمین خود را از وزن گاو نر مینوشت. نزدیکترین تخمین به واقعیت برندهی مسابقه بود و جوائزی به صاحب آن تعلق میگرفت.
۸۰۰ نفر در مسابقه شرکت کردند. افراد از همه تیپ و طبقهای بودند. از قصاب گرفته که قاعدتا باید بهترین و نزدیکترین نظر را به واقعیت میداد تا کشاورز و مردم عامی بیتخصص. گالتون این گروه افراد را در مقاله ای که بعدا در مجلهی علمی «طبیعت» منتشر كرد به کسانی تشبیه کرد که در مسابقات اسبدوانی، بدون کمترین دانشی در موردِ اسبها و مسابقه و تنها بر اساس شنیدههایی از دوستان، روزنامهها و این طرف و آن طرف بر روی اسبها شرط میبستند. او همچنین با مقایسهی این وضعیت با دموکراسی نوشت همان قدر که افراد درکی از وزن گاو نر داشتند به همان میزان نیز وقتی در انتخابات شرکت میکنند تا سرنوشت سیاسی کشور را رقم بزنند از اوضاع مملکت و مسائل مربوط به آن مطلعند.
اما یک چیز برای گالتون جالب بود، این که میانگینِ نظر افراد چیست؟ او میخواست ثابت کند چگونه تفکر افراد وقتی نظریاتشان با هم جمع شده و معدل گرفته میشود در صورتی که متخصص نباشند از واقعیت به دور است. او آن مسابقه را به یک تحقیق علمی بدل كرد. پس از این که مسابقه به انتها رسید و جوایز پرداخت شد، ورقههائی را که افراد بر روی آن نظرات خود را در خصوص وزن گاو نر منعکس کرده بودند از مسؤولین مسابقه به عاریت گرفت تا مطالعات آماری خود را بر روی آنان انجام دهد.
مجموعا ٧٨٧ نظر داده شده بود. گالتون به غیر از تهیهی یک سری منحنی آماری دست به محاسبهی میانگینِ نظرات زد. او میخواست دریابد عقل جمعی مردم پلیموت چگونه قضاوت کرده است. بدون شک تصور او این بود که عدد مزبور فرسنگها از عدد واقعی فاصله خواهد داشت چرا که از دید وی افراد خنگ و عقب مانده در آن جمع اکثریت قاطع را تشکیل میدادند.
میانگینِ نظرات جمعیت این بود که گاو نر ١١٩٧ پوند وزن دارد و وزن واقعی گاو که در روز مسابقه وزن کشی شد ١١٩٨ پوند بود. گالتون اشتباه میکرد. تخمینِ جمع بسیار به واقعیت نزدیك بود. گالتون نوشت نتایج نشان میدهد که قضاوتهای جمعی و دموکراتیک از اعتبار بیشتری نسبت به آنچه که من انتظار داشتم برخوردارند. این حداقل چیزی بود که گالتون میتوانست گفته باشد.
(اینکه در چه مواردی خرد جمعی یا شکل نمی گیرد و یا درست عمل نمی کند و ادامه ی بررسی موارد حقیقی را در بخش دوم فردا بخوانید)ء
فراموش نکنید که: رسانه شماییــــــــــــــد: لطفا این نوشته را برای دیگران هم بفرستید سبــــــز یعنــــی استقـــــــــــــــــــامت تا بهــــــــــــــــــــــــــــار |
3 comments:
ناشناس
گفت...
درود
هرچند بنده اعتقاد دارم سالم ترین روش اعمال قدرت با دموکراسی حقیقی در جامعه محقق می شود، اما در عین حال این شیوه حکومت را دیکتاتوری اکثریت میدانم.
در مورد تحقیق ذکر شده چند نکته را متذکر می شوم:
اولا مقایسه موضوعی مثل تخمین وزن گاو و موضوعی مانند انتخاب مرجع اعمال قدرت در جامعه اصولا جمع پذیر و قابل مقایسه با هم نیستند، لذا استفاده از این موضوع برای اثبات کارآمدی خرد جمعی نوعی مغلطه است.
حتا اگر از دید تمثیلی بخواهیم نگاه کنیم، در مورد تخمین وزن و مفایسه آن با دموکراسی نبایستی میانگین مد نظر قرار گیرد،بلکه باید مد تخمین ها(بیشتریت تعداد تخمین تقریبا چه وزنی بوده) محاسبه شود چرا که در امر انتخابات نیز میانگین آرا به پیروزی نمی رسد بلکه رای با بیشترین فراوانی به برتری میرسد
همچنین تجربه بشری نشان می دهد که خرد جمعی بیشتر نوعی احساس است تا خرد حقیقی و نمونه های اشتباه قطعی خرد جمعی در برابر گفته های به حق اندیشمندان جوامع بسیار فراوان است...با اندکی کنکاش بسیاری از آنها را به خاطر خواهید آورد
ناشناس
گفت...
درود
هرچند بنده اعتقاد دارم سالم ترین روش اعمال قدرت با دموکراسی حقیقی در جامعه محقق می شود، اما در عین حال این شیوه حکومت را دیکتاتوری اکثریت میدانم.
در مورد تحقیق ذکر شده چند نکته را متذکر می شوم:
اولا مقایسه موضوعی مثل تخمین وزن گاو و موضوعی مانند انتخاب مرجع اعمال قدرت در جامعه اصولا جمع پذیر و قابل مقایسه با هم نیستند، لذا استفاده از این موضوع برای اثبات کارآمدی خرد جمعی نوعی مغلطه است.
حتا اگر از دید تمثیلی بخواهیم نگاه کنیم، در مورد تخمین وزن و مفایسه آن با دموکراسی نبایستی میانگین مد نظر قرار گیرد،بلکه باید مد تخمین ها(بیشتریت تعداد تخمین تقریبا چه وزنی بوده) محاسبه شود چرا که در امر انتخابات نیز میانگین آرا به پیروزی نمی رسد بلکه رای با بیشترین فراوانی به برتری میرسد
همچنین تجربه بشری نشان می دهد که خرد جمعی بیشتر نوعی احساس است تا خرد حقیقی و نمونه های اشتباه قطعی خرد جمعی در برابر گفته های به حق اندیشمندان جوامع بسیار فراوان است...با اندکی کنکاش بسیاری از آنها را به خاطر خواهید آورد
301040
گفت...
سلام خدمت دوست عزیز
به نظرم این استدلال آماری و تشابهش به دموکراسی مشکلات فاحشی داره. انحراف معیار چی می شه؟ میانگین اصلا چه اهمیتی داره؟
یعنی فرض کن وزن صحیح ۵۰۰ باشه. نصف مردم بیان بگن ۱۰۰۰ و نصفشون بگن ۰ . اتفاقا در همچین حالتی میانگین کاملا صحیح هست٬ ولی از لحاظ دموکراسی این فاجعه است!
یعنی این که دو کاندید رای بسیار نزدیک به هم بیارن٬ ولی اصلا حق با کاندید سوم باشه که هیچی رای نیاورده (که نظری بین نظر این دو نفر داشته). اتفاقا در انتخابات های «دو قطبی» این اشتباه خیلی محتمل هست. خیلی.
ارسال یک نظر