سیاست به دلیل مستعد فساد و فریب بودن بیش از هر جای دیگری احتیاج به شفافیت و تعریف شدگی واژگان دارد. معمولا قانون می کوشد با تعاریفی که کمتر قابلیت تفسیر و تعبیر داشته باشند راه فساد و سوء استفاده را محدود کند
خاتمی اولا مرد اخلاق و اندیشه ا ست تا سیاست ولی اخلاق همچون سیاست الزاما با قانون گذاری سامان نمی یابد و مفاهیمش چندان شفاف و قابل موافقت اکثریتی نیست. قاضی اخلاق نیز درون آدمیان است و نه الزاما قانون و محکمه. اما آقای خاتمی با این آرمان که اخلاق را به سیاست (مثلا اسلامی) بکوچاند برخی فرصت سوزی ها کرد و برخی بدعت ها از خود جای گذاشت که هنوز نیز تبعات منفی آن جامعه را رها نمی کند. یکی از آن ها استفاده از واژه ی "بداخلاقی" به جای تقلب و کلاه برداری و کودتای رای سازی و دخالت نظامیان در انتخابات قبلی است. شاید این یکی از بزرگترین ناخدمتی های خاتمی هم به اخلاق و هم به جوانه ی مردم سالاری در ایران باشد.
اول اینکه "بد اخلاقی" هر چه باشد بار مجازاتی و حقوقی ندارد و در درجه ی دوم بدلیل بسیار مبهم و بی مصداق بودن، فریب دادن مخاطب است و اتفاقا کاری بسیار غیر اخلاقی است. خاتمی در مقام شخص اجرا کننده انتخابات با به کار بردن این واژه ازراست گویی و شفاف سخن گفتن با مردم گریخت و با همه گیر شدن این واژه ی سراسر بی معنا در عالم سیاست زمینه ی مبهم گویی و ترسویی و فرار از واقعیت را برای همگان فراهم کرده است.
لطفا در این انتخابات و بعد از این از ا ین واژه ی فاسد برای توضیح و توجیه کلاه برداری ها و تقلب ها و تخلف های انتخاباتی استفاده نکنیم و رشوه دادن به مردم برای رای دادن به احمدی نژاد و رفتارهای مشمئز کننده ی صدا و سیما و دروغ گزاری های حامی اسلام پر دروغ احمدی نژادی را با واژه ی ابتر و فاسد "بد اخلاقی" ماست مالی نکنیم.
1 comments:
ناشناس
گفت...
ای عرفان جان همه سر و ته یکی ند یکی با دوستی به ادم خیانت می کنی و یکی رو در رو ، به قول این فیلم ا این نظام روزگاره اگه نزنی میزنه
سیروس | Homepage | 06.03.09 - 1:37 pm | #
ارسال یک نظر