انتخابات اخیر باز باعث داغ تر شدن بحث های چاره جویانه شده است. فابیان عزیز بر پایه ی ناگزیزی انتخاب بین بد و بدتر (یک و دو) به قضیه نگاه می کند. مخالفت با چنین نگاهی سخت است ولی گمانم درجه ی قانع کنندگی این روش پایین آمده باشد و چون افراد را تا حدودی محکوم به انتخاب بین دو موقعیت می داند احساس ناخوشایندی را منتقل می کند. ولی انکار کردنی نیست که گاهی زندگی همین گونه است و ناچار باید به بد تن داد تا از بدتر گریخت.
کریسمون عزیز یک بار کلا از جنبه ی سیاسی بحث گریخته و چاره را در خود اصلاحی فردی دیده (و اینجا ) و بار دیگر همچون ترانه ی قطار اسپانیایی جیپسی کینگز کریس دی برگ دست آدم خوب ها از پیش باخته دانسته است و تقریبا قطع امید کرده است.
رودرانر عزیز هم با توجه به واقعیات روزمره تذکر داده که از انتخابات توقع نتایج انفجاری و معجزه های بخت آزمایی نداشته باشیم ولی در پست های بعدی اش نیم نگاهی هم به تصحیح رفتارهای فرهنگی دارد.
ورتیگونه عزیز اما تمام این درگیری ها را در نوشته ای درخور امتداد وزن کشی دو رویکرد می داند: یکی آن هایی که اصلاح این حکومت را ممکن می دانند و کسانی که اصلاح ساختاری را راه نجات می دانند.
کریسمون عزیز یک بار کلا از جنبه ی سیاسی بحث گریخته و چاره را در خود اصلاحی فردی دیده (و اینجا ) و بار دیگر همچون ترانه ی قطار اسپانیایی جیپسی کینگز کریس دی برگ دست آدم خوب ها از پیش باخته دانسته است و تقریبا قطع امید کرده است.
رودرانر عزیز هم با توجه به واقعیات روزمره تذکر داده که از انتخابات توقع نتایج انفجاری و معجزه های بخت آزمایی نداشته باشیم ولی در پست های بعدی اش نیم نگاهی هم به تصحیح رفتارهای فرهنگی دارد.
ورتیگونه عزیز اما تمام این درگیری ها را در نوشته ای درخور امتداد وزن کشی دو رویکرد می داند: یکی آن هایی که اصلاح این حکومت را ممکن می دانند و کسانی که اصلاح ساختاری را راه نجات می دانند.
رویکرد خودم البته همیشه این بوده که اولا هیچگاه نتوانسته ام کار بی سازمان و بی رهبری و اغلب زیان آور تحریمیان را تایید کنم. دوم اینکه گمان می کنم فارغ از اینکه چه چیزی ایده آل است باید دید چه چیزی ممکن است. باید به نتیجه گرفتن فکر کرد. نمی شود مثلا گفت که اکثر رای دهندگان عامی و احساساتی و کم اندیشه اند و بعد به جای آنکه راهی اندیشید که به هر حال با زبان خود آن ها با آن ها صحبت کرد تا قدمی به جلو برداشت از آن ها توقع داشت هم تحقیر و برچسب کم فهمی را قبول کنند و هم مانند روشن فکران تمام عیار عمل کنند. برای همین هم مثلا باید توجه داشت که احساسات خودش یک سرمایه ی مبارزات سیاسی است گرچه نمی تواند الزاما ابزار خوب رشد فرهنگی باشد. آنچه که من در بحث برخی دوستان نتوانستم ببینم این است که بین مبارزات کوتاه مدت و ناچار سیاسی و کارهای زیربنایی و دراز مدت فرهنگی تمایزی قایل نشده اند. آیا این جدایی را نباید قایل شد؟
پی نوشت: کریمسون عزیز اشتباه لپی ام را یاد آوری کرد. ممنون
پی نوشت: کریمسون عزیز اشتباه لپی ام را یاد آوری کرد. ممنون
1 comments:
ناشناس
گفت...
عرفان جان
راه تغییرات سالم و اصلاحات واقعی در کشور از میان انتخابات و از داخل صندوق های رای نمی گذرد. متاسفانه چنین است. متاسفانه انتخابات منشا اثر نیست. متاسفانه نتیجه انتخابات تاثیری بر نحوه اداره کشور و سیاست های کلان مدیریتی آن ندارد. یکی می آید و شعارهایی میدهد و میرود و دوباره نوبت به دیگری میرسد.
-----------------------
ملا جان. آن چه که دوست داریم بشود از راه انتخابات جمهوری اسلامی نمی گذرد ولی با توجه به واقعیات جامعه ی موجود و عدم آلترناتیو چه راهی را پیش نهاد می کنی؟
ملاحسنی | Homepage | 02.14.09 - 6:15 pm | #
شک ندارم که باید تمیزی بین این دو موضوع قائل شد، با حرفی که پای مطلب ابلیس نوشتی که تنها بخشی از نسخه، اصلاح ِ خود است موافقم، خودم در پای اولین مطلب از سلسله مطالب رودی به شکل دیگهای به این نکته اشاره کردم که پرداختن به مسائل و مشکلات فرهنگی دوسر دارد و نمیتوان تنها با توجه به یکسر ِ آن به نتیجهای قابلتوجه دست یافت.
بهترین آرزوها
-------------------
دقیقا. این دو موضوع نباید به جای هم دیده شوند باید مکمل هم باشند. با ارادت:»)
ورتيگونه | Homepage | 02.14.09 - 7:00 pm | #
عرفان جان،
به نگر من چاره كارى در حال حاضر وجود نداره. من با كليت حرف ورتيگونه موافقم كه انتخابات چاره كار نيست. ولى به اين اعتقاد دارم كه وقتى با انتخاب بد و جلوگيرى از انتخاب شدن بدتر حتى اگه اپسيلونى به افزايش آگاهى مردم كمك كنيم چرا كه نه، بذار مثالى بزنم. من ليستى از كتابهايى دارم كه چند بار زمان خاتمى مجوز چاپ گرفت و در زمان احمدى نژاد لغو و ممنوع شد. ميدونى كه آگاهى مثل بارون نازل نميشه!
مشكل من با تحريم اينه كه ، تحريمى ها فاقد استراتژى مشخص هستند. اگه قراره فاقد استرتژى مشخص باقى بمونيم و بين احمدى نژاد و خاتمى فرقى نميبينيم چرا همين يك نكته رو كه گفتم ناديده بگيريم؟!
يك نكته ديگه اينه كه همونگونه تحريمى ها ميگن و من هم باور دارم انتخابات تغييرى در سرنوشت ما نداره، خوب واقعا بين احمدى نژاد و خاتمى فرقى هست يا نيست؟! اگه فرقى نميكنه من ترجيح ميدم احمدينژاد نباشه و خاتمى باشه مشكل چيه؟!!
----------------------------
فابیان جان
من که تقریبا شبیه همین ها را گفته ام و به نظر مخالفت چندانی بین امان نیست.
ممنون از نظرت
Edge | Homepage | 02.14.09 - 7:59 pm | #
ارسال یک نظر