معلمها همیشه توصیه میکنند برای ۱۸ بخوانید تا شاید ۱۵ بگیرید. اصلاح طلبان ما، اما، همیشه برای نمرههای ناپلئونی (۱۰) درس میخوانند و همیشه هم یا تجدید میشوند یا مردود!
از تیر ۷۸، اصلاحات در حال عقبگرد در برابر پیشرویهای محسوس و چراغ خاموش دیکتاتوری طلبان بوده است طوری که شمار زیادی از مردم و مدیران اصلاحطلب شهید، زندانی، شکنجه، تبعید، آواره، بیکار، افسرده، سرخورده، شکسته، و تنها شدهاند. این عقب نشینی قرار است تا کی و به چه امیدی ادامه پیدا کند؟
از تیر ۷۸، اصلاحات در حال عقبگرد در برابر پیشرویهای محسوس و چراغ خاموش دیکتاتوری طلبان بوده است طوری که شمار زیادی از مردم و مدیران اصلاحطلب شهید، زندانی، شکنجه، تبعید، آواره، بیکار، افسرده، سرخورده، شکسته، و تنها شدهاند. این عقب نشینی قرار است تا کی و به چه امیدی ادامه پیدا کند؟
با نزدیک شدن آنچه که نظام آن را انتخابات مینامد، چرا بار دیگر نگاهها به حداقلها دوخته شده است؟ مگر با این مجلس و با این فضای نظامی-فامیلی حاکم بر سراسر کشور، از کسانی همچون عارف و نجفی و حتی خاتمی کاری بر میآید؟ آیا باز میخواهیم هیزم آور گرمی انتصابات و تقلبات بشویم؟ آیا قرار است موسوی و کروبی و پایمردیاشان را به این حداقلها بفروشیم؟ چرا از این موقعیت برای بر کشیدن دوباره نام دو بزرگ بر تارک سپهر آگاهی مردم و سیاست کودتازده استفاده نکنیم؟
این بزرگواران غیر قانونی در حصر خانگی هستند و محصور بودن غیرقانونی آنان، حقوق قانونی و انسانی آنها را لغو نمیکند. معرفی کردن موسوی و کروبی به عنوان نامزدهای اصلاحطلبان و سبزها هم پافشاری به بر حق بودن این دو بزرگوار است و هم تسلیم نشدن در برابر تحقیرهای بیپایان کودتاخواهان. اعلام نامزدی موسوی و کروبی هم راهبرد است و هم نقشهراه. تسلیم بازی تحقیرآمیز کودتاگران نباشیم.
پ.ن. پیشنهاد میکنم وبلاگنویسان دیگر نیز در این باب بنویسند.
پ.ن. پیشنهاد میکنم وبلاگنویسان دیگر نیز در این باب بنویسند.
1 comments:
فرهمند
گفت...
اشتباهه
ارسال یک نظر